شعاری نژاد(۱۳۸۱)، عنوان میکند، بدون انگیزش، یادگیری ممکن نیست و جایی که یادگیری نباشد تدریسی وجود ندارد. حال باید دید انگیزه و انگیزش در روان شناسی یادگیری چه معنا و مفهومی دارند.
اصطلاح انگیزه[۱۳] در زندگی روزانه به معانی وسیع تر از معنای روان شناسی به کار می رود زیرا تمام عادت ها، محرک های خارجی، هیجان ها و هدف ها را شامل می شود(دیبوراجی، ۱۳۸۵).
کلمه ی انگیزش[۱۴] نیز درفرهنگ روان شناسی، اصطلاحی است که تنها بر باعث ها و انگیزه های ذاتی یا درونی اطلاق می شود. گروه دیگری از روان شناسان معتقدند که: انگیزه، هر حالتی در فرد است که او را به انجام دادن فعالیت معینی تحریک و متوجه می کند و میزان فعالیت او را معین و محدود میکند. بعضی ها نیز میگویند: انگیزه، آن نیروهای کشاننده هستند که فرد را به انتخاب، انجام دادن یک عمل، یا ترجیح یک فعالیت بر فعالیت دیگر وادارمی کنند(دیبوراجی، ۱۳۸۵).
به طور کلی می توان گفت: انگیزه عبارت از حالات و شرایط درونی فیزیولوژیک و پسیکولوژیک و (روان شناختی) فرد است که او را به فعالیت در جهت معین یا برای رسیدن به هدف های خاص وادار میکنند که ممکن است شکل های گوناگونی پیدا کرده نام های مختلفی برآنها اطلاق شود از قبیل: احتیاجات رغبت ها، محرک ها، امیال، گرایش ها، توجه، فشار و به هم خوردگی تعادل رفتار و در نتیجه یادگیری تنها هنگامی رخ میدهد که دانش آموز نوعی عدم تعادل یا تنش دارد و معلم برانگیختگی او را از همین حالاتش در مییابد. رسیدن به هدف(پاداش گرفتن)، این برانگیختگی را ارضا میکند و در نتیجه حالت تعادل در رفتار دانش آموز پیدا می شود و او آرامش خاطر احساس میکند(سیف، ۱۳۸۹).
اهمیت و معنای انگیزش
انگیزش مهمترین شرط یادگیری است. علاقه به یادگیری محصول عواملی است که به شخصیت و توانایی فرد، ویژگی های تکالیف، مشوق ها و سایر عوامل محیطی مربوط می شود. چه عواملی باعث می شود که برانگیختگی افراد (به دلیل آثار بلند مدت آن در یادگیری و خود باروری در دانش آموزان) برای والدین و معلمان با ارزش باشد. افراد با انگیزه به راحتی شناخته میشوند. آن ها به یادگیری اشتیاق داشته، علاقمند، کنجکاو، سختکوش و جدی هستند. این افراد به راحتی موانع و مشکلات را از پیش پای خود بر می دارند، زمان بیشتری برای مطالعه و انجام تکالیف مدرسه صرف میکنند، مطالب بیشتری می آموزند و پس از پایان دوره دبیرستان به تحصیلات ادامه میدهند(اسکینر و بلمونت[۱۵]، ۱۹۹۳؛ نقل از همان منبع).
انگیزش را می توان به عنوان یک فرایند مداخله کننده با یک حالت درونی جاندار دانست که او را وادار یا ترغیب به عمل میکند به عبارتی دیگر می توان گفت انگیزش نیرویی است که به رفتار نیرو میدهد و آن را هدایت میکند. همان گونه که یک نیرو اشیاء را به حرکت در می آورد، انگیزش نیز شخص را به حرکت در می آورد(بال، ترجمه مسدد، ۱۳۷۳).
انگیزش عمومی و انگیزش اختصاصی برای یادگیری
انگیزش در دو سطح قابل بررسی است:
-
- انگیزش عمومی برای یادگیری: گرایشی بادوام و گسترده برای تلاش در جهت کسب دانش و تسلط یر مهارت های مربوط به یادگیری است(بروفی[۱۶]، ۱۹۸۷). جنبه با دوام بودن بسیار مهم است زیرا انگیزش عمومی وقتی ایجاد شد، در تمام دوره مدرسه، دانشگاه، محیط کار و موقعیت های زندگی واقعی ادامه خواهد یافت. ویژگی گسترده نیز حایز اهمیت است زیرا انگیزش عمومی نقش میانبر زدن را در برنامه درسی دارد.و هر چند ممکن است از یک کلاس تا کلاس دیگر متفاوت باشد، انگیزش مثبتدر نوع خود فراتر از یک موضوع کلاسی خاص است.
- انگیزش اختصاصی برای یادگیری: به یادگیری یک درس خاص ار سوی دانش آموز نیرو میدهد و معمولا وابسته به عوامل بیرونی است. تفاوت این دو نوع انگیزش در این است که انگیزش عمومی در درون دانش آموز است و حاصل تاریخچه درازی از تجربیات او با درس و کلاس است، اما انگیزش اختصاصی بیشتر بستگی به معلم و محتوای درس دارد. این انگیزش بیشتر در کنترل معلم است، و میتواند آن را با به کار بردن راهبردهای خاصی تغییر دهد. انگیزش عمومی، اگر چه غیر قابل تغییر نیست، وقت و تلاش بیشتری می طلبد تا تغییر کند(کریمی، ۱۳۸۷).
جدول ۲-۱: انگیزش عمومی و اختصاصی برای یادگیری
نوع انگیزش منبع میزان ثبات انگیزش عمومی
انگیزش اختصاصی
خود یادگیرنده
معلم و موضوع درس
ثابت در طول زمان
ناپایدار- بسته به معلم و موضوع درس
نقش انگیزش در پیشرفت تحصیلی و یادگیری افراد
انگیزش مهمترین عامل رفتارهای گوناگون و درحقیقت نیروی محرک فعالیت های انسان و عامل جهت دهنده ی آن ها است. می توان اهمیت انگیزش را در یادگیری این گونه بیان داشت که اگردانش آموز نسبت به دروس بی علاقه باشند و یا از سطح پایین انگیزش برخوردار باشند به توضیحات و درس معلم توجه نمی کنند، تکالیف خود را با جدیت انجام نمی دهند و در دروس خود پیشرفت چندانی به دست نمی آورند. بالعکس اگردانش آموزان به مطالب درسی علاقه مند باشند یا دارای سطح بالایی از انگیزش باشند، هم به توضیحات معلم بادقت گوش داده و تکالیف درسی خود را با جدیت انجام خواهند داد و هم به دنبال کسب و جمع آوری اطلاعات بیشتر در زمینه مطالب درسی خواهند رفت و متعاقب آن پیشرفت خواهند کرد. معلم با بهره گرفتن از تدابیر آموزشی میتواند بعد از ایجاد توجه و دقت دردانش آموزان آن را در سطح مطلوب حفظ نماید. اگر دانش آموز معتقد باشد که درگذشته، در یادگیری مطالب مشابه با مطالب جدید موفق بوده است با علاقمندی و دقت به مطالب جدید گوش فراداده و آن ها را می آموزد، اما اگر به این اعتقاد رسیده باشد که یادگیری مطالب جدید نیز مانند یادگیری مطالب مشابه درگذشته منجر به شکست خواهد شد، نسبت به یادگیری آن مطلب از خود علاقه نشان نخواهد داد(سیف، ۱۳۸۹).
در همین زمینه، اگر تجارب دانش آموز از محیط مدرسه خصوصاً در سال های نخست تحصیلی حاکی از وجود شایستگی و لیاقت درمدرسه باشد، تجارب احساس موفقیت و افزایش اعتماد به نفس در سال های آتی نیز تکرار خواهد شد. چنین فردی قادرخواهد بود با تکیه بر این تجارب موفقیت آمیز درحین تحصیل آن را به زندگی واقعی خود تعمیم دهد و بدون تحمل سختی بر بحران ها، فشارها و استرس های شدید در زندگی غلبه کند(سیف، ۱۳۸۹).
“