گرایش سازمان ها به بازار و خریداران در طی سال های اخیر تغییرات قابل ملاحظه ای کردهاست. این تغییر و تحولات که اغلب به علت دگرگونی های خارج از سازمان ها شکل گرفته است، مفاهیمی چون دیدگاه خریداران را پدید آورده است. از سویی دیگر سازمانها بدون توجه به خواسته مشتری نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند. آنچه در دیدگاه جدید قابل توجه است نگاه به مسائل از دیدگاه خریداران میباشد. یعنی ابتدا مشخص می شود مشتری چه میخواهد. بسیاری از کتب یا محافل علمی کشور، هوش بازاریابی را مترادف با اطلاعات بازاریابی یا تحقیقات بازار، میدانند .بررسی دقیق این مقوله ضروری بوده و این تحقیق با ارائه مدلی برای ایجاد هوش بازاریابی به سازمانها کمک میکند تا درک صحیحی نسبت به بازار پیدا کنند .
متناسب با مطالب فوق، در این بخش از تحقیق سعی خواهد شد تا در دو بخش اصلی یعنی ویژگی های کسب و کارهای کوچک و متوسط، هوش بازاریابی و مزیت رقابتی، آخرین مطالب و تئوری مطرح را بیان کنیم. در قسمت نهایی این بخش به مهمترین تحقیقات انجام گرفته در این حوزه اشاره میگردد.
۲-۲- ادبیات نظری تحقیق
۲-۲-۱- بنگاه های کوچک و متوسط
شرکتهای کوچک و متوسط نقش مهمی در ایجاد شغل های جدید، نوآوری، انعطاف پذیری و رشد اقتصادی دارا میباشند. مدارک فراوانی وجود دارد که بیان میکند شرکت های کوچک جدید سریع تر رشد میکنند. شغل های خالص بیشتری ایجاد میکنند، به طور موثرتری ثروت را توزیع میکنند و نوآوری بیشتری دارند.
اقتصاددانان شکست شرکت های جدید را ناشی از ناکارایی فرایند تولید و طراحی سازمانی آن ها معرفی میکنند. ایجاد شرکت های جدید و ورود آن ها به داخل یک صنعت در کل به عنوان یک عنصر کلیدی در توسعه اقتصادی و تکامل صنعت مطرح است.
شرکت های جدید بیشتر در معرض ریسک خروج (خصوصاًً در سا ل های اولیه ورود) قراردارند.
مطالعه شرکت های کوچک و متوسط و عوامل مؤثر بر آن دارای اهمیت بسیاری است، چرا که شرکت های کوچک و متوسط میتوانند بیکاری را کاهش دهند. آن ها مانند یک تابع موازنه در بازار عمل کرده و باعث میشوند که سطوح سودآوری و قیمت در بلندمدت به سطح رقابتی برسند. اقتصاد های تولیدی از طریق ایجاد شرکت های کوچک و متوسط، فرایند تخصصی نمودن خود را در طی زمان به سمت محصولاتی که دارای قدرت رقابتی بیشتری هستند سوق میدهند. (یدالهی و همکاران، ۱۳۸۸)
از کسب و کارهای کوچک و متوسط تعریف های گوناگونی ارائه شده است. (کسیم[۶] ،۲۰۰۳) و باید بیان نمود که کوچکی و بزرگی مفهومی است نسبی و هیچ تعریف کمی و مقداری قابل قبولی نمی توان جستجو کرد و این تفاوت نه تنها از یک کشور به کشور دیگر صدق نمی کند، بلکه حتی گاهی در یک کشور نیز متغیر است؛ زیرا ممکن است فرمول های مختلفی لازم باشد تا اهداف مختلف و شرایط متفاوت راتأمین کند. (راتاناپورنسیری[۷] ، ۲۰۰۳) اگر صنایع را از نظر اندازه طبقه بندی کنیم، سه گروه صنایع بزرگ، صنایع متوسط، صنایع کوچک، خواهیم داشت. (قره چه ، ۱۳۷۷)
در مطالعه ای که توسط مرکز توسعه صنعتی بینالمللی انجام شده است، سازمان های کوچک را سازمان هایی تلقی کردهاند که کمتر از ۱۰۰ پرسنل دارند. (خاکی، ۱۳۷۳) برای تعریف ویژگی های [۸]SME همیشه از معیارهای یکسانی استفاده نمی شود. به عنوان مثال بعضی از تحقیقات، سازمان های کوچک و متوسط را این گونه تعریف می نمایند که شرکت های کوچک و متوسط دارای کارکنانی کمتر از ۲۵۰ نفر میباشند و بعضی دیگر نیز اعتقاد بر این دارند که این نوع از شرکتها دارای کارکنانی کمتر از ۵۰۰ نفر میباشند. (بک[۹] و همکاران، ۲۰۰۵)
بر اساس دیدگاه اروپاییان شرکت های کوچک و متوسط مؤسسات خصوصی جدای از بخش کشاورزی هستند که دارای کارکنانی کمتر از ۵۰۰ نفر میباشند. (کسیم ،۲۰۰۳)
مطابق تعریف یونیدو[۱۰] (۲۰۰۳) و تعریف مورد پذیرش در اکثر کشورهای جهان، شرکت های کوچک و متوسط به شرح ذیل طبقه بندی شده اند:
-
- شرکت هایی که کمتر از ۱۰ کارمند دارند، شرکتهای خرد هستند.
-
- شرکت هایی که از ۱۰ تا ۴۹ کارمند دارند، شرکتهای کوچک هستند
- شرکت هائی که از ۵۰ تا ۲۴۹ کارمند دارند، شرکت های متوسط هستند .
به علاوه گردش مالی آن ها بایستی کمتر از ۴۰ میلیون یورو و با ترازنامه کمتر از ۲۷میلیون یورو باشد و در نهایت از نظر اقتصادی باید مستقل باشند و بیش از ۵۰ درصد آن متعلق به بخش خصوصی باشد. در ایران وزارت صنایع و معادن، جهاد کشاورزی و تعاون، بنگاه های کوچک و متوسط را واحدهای صنعتی و خدماتی می دانند که کمتر از ۵۰ نفر پرسنل دارند. (مصلح شیرازی، ۱۳۸۵؛ احمدپور و مقیمی، ۱۳۸۵؛ آقاجانی، ۱۳۸۷)
بانک مرکزی ایران نیز کسب و کارهای کمتر از ۱۰۰ نفر نیروی کار را کوچک و متوسط میداند. اما مطابق بررسی های مرکز پژوهش های بازرگانی و سازمان توسعه صنایع کوچک و متوسط و قوانین فعلی در ایران مجموعه بنگاه های صنعتی کمتر از ۵۰ نفر پرسنل در زمره بنگاه های کوچک و متوسط هستند، همچنین بر اساس این بررسی ها حداقل مدت زمان لازم برای رسیدن به ابتدای مرحله رشد از زمان تأسیس کسب و کار بین ۴۸ تا ۷۲ ماه میباشد.
به مانند سایر مباحث علوم انسانی ، به علت نسبی بودن اصول، قوانین، قضایا و تئوری های مکشوفه، منابع مطالعاتی و تحقیقی مختلف، شیوه ها، نظرات و دیدگاه های متفاوتی را در مورد تعریف یک پدیده اجتماعی و انسانی عنوان میکنند. (آقاجانی و آقاجانی، ۱۳۸۵ )
از جمله ویژگی های شرکت های کوچک و متوسط که بر عملکرد آن تاثیرگذار است و بنابرین میتواند بر شکل گیری هوش بازاریابی تاثیر گذار باشد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۲-۲-۲- اندازه سازمان
اندازه شرکت مفهومی است نسبی و معیارهای متفاوتی برای متمایز ساختن سازمان های کوچک از سازمان های بزرگ وجود دارد. برخی از این معیارها عبارت اند از: تعداد کارکنان، میزان فروش سالیانه، مبلغ سهام مالک و جمع دارایی های سازمان. (کسیم، ۲۰۰۳)
دفت معتقد است بزرگی سازمان به صورت تعداد افراد یا پرسنل مشخص می شود و آن را می توان با توجه به یک واحد، یک دایره، یک بخش خاص و یا کل شرکت مشخص نمود. (دفت[۱۱]،۱۳۸۰) نگاهی اجمالی به سازمان هایی که در، زندگی روزمره خود با آن ها سر وکار داریم، ما را به این نتیجه می رساند که اندازه سازمان جزء بسیار مهمی ازسازمان و شرکت ها میباشد که بر سایر ابعاد سازمانی اثرگذار است. از جمله مهمترین این اثرگذاری ها بر ساختار سازمانی میباشد، تا حدی که نمی توان به طور واضح بیان نمود که اندازه سازمان عاملی است اثرگذار بر روی ساختار و یا بالعکس و یا اینکه هر دو این عوامل بر روی هم اثرگذارند. به گونه ای که در نهایت با هم بر عملکرد شرکت ها و نیز شرکت های کوچک و متوسط اثرگذار خواهند بود. (رابینز[۱۲]، ۱۳۸۶)