انگیزه ها به راستی بیان نیازهای افراد به شمار میآیند بااین نگرش انگیزه ها؛ درونی وشخصی هستند ولی از سوی دیگر از آنجا که شخص در محیط مشغول به کار میباشد،عوامل محیطی و بیرونی مانند شرایط مناسب کار ، مزایای جنبی کار و پاداشهایی که توسط مدیریت در نظر گرفته می شود در ایجاد انگیزه مؤثر است )علوی ۱۳۷۵،۱۰۹)
همینطور باید بین مفاهیم انگیزه و نیاز نیز تفاوت قائل شویم . نیاز که در پاره ای از نوشته ها آن را با انگیزه[۲] و تمایل و آرزو[۳] مترادف دانسته اند به نیروی ذهنی اطلاق می شود که موجب انگیزش و سر زدن رفتار خاصی از آدمی میگردد ، تا نیاز بیدار شده رفع گردد . پس اساس انگیزش نیاز است ، انگیزه حاصل نیاز است ، نیاز در فرد ایجاد تنش میکند و شخص برانگیخته می شود تا اعمالی را برای کاهش تنش انجام دهد . ( رحیمی نیک ۱۳۷۴ )
شاید راه درست این باشد که بگوییم چه چیز موجب انگیزش نیست بسیاری از مردم ، به اشتباه انگیزش را یکی از ویژگیهای شخصیتی می دانند و برخی می پندارند که برخی آن را دارند و برخی ندارند . مثلاً مدیرانی به افرادی که انگیزه ندارند برچسب تنبلی میزنند در حالی که با توجه به دانش ها ، انگیزه چنین چیزی نیست . ( رابنیز ۱۳۷۸)
اگر انگیزش را یک فرایند بدانیم که یک نیازارضاء نشده سبب آن می شود ،رابنیز فرایند انگیزش را اینطور ترسیم کردهاست .
نیاز ارضاء نشده
تنش
به حرکت درآمدن (انگیزه)
جستجوی رفتاری
نیاز ارضاء شده
کاهش نیاز
ژان بروکس معتقد است اگرچه انگیزش یک عامل کلیدی در افراد است ولی گروه ها و سازمانهای موفق نیز به میزان قابل توجهی دارای انگیزش هستند . و انگیزش را توجه بر تلاش افراد و هدایت تلاش آن ها در سازمان نیز میداند (بروکس[۴] ۲۰۰۶)
انسان در همه سازمانها چه صنعتی چه بازرگانی یکی از عوامل مهم در پیشبرد اهداف سازمان تلقی می شود در جهت نیل به افزایش کارایی و بهره وری هر چه بیشتر این عامل باید عوامل انگیزاننده را در او شناخت و سپس برای ارضای این نیازها در جهت افزایش کارائی همت گماشت ضمن اینکه کلیه صاحبنظران مدیریت انگیزش رافرایندی پیچیده و بنابرین دارای ماهیت چند بعدی دانسته اند از این رو فهم و کاربرد آن نیازمند وقوف بر دانش مربوط و هنر به کارگیری آن میباشد .
البته برای هر مدیری در سازمان آگاهی از مسئله انگیزش کارکنان ؛ که در واقع پی جویی علت وسبب حرکت و رفتارهای اعضا و افراد سازمان است . ضرورت تام دارد. کنکاش در مسئله انگیزش ؛ پاسخ چراهای رفتار آدمی است ؛ چرا انسان در سازمان کار میکند ؟ چرا بعضی افراد فعال و برخی کم کارند ؟ علت علاقه به شغل و بی علاقگی به کار چیست .
این سوالات و بسیاری دیگر همه با موضوع انگیزش در ارتباط هستند و پاسخ به آن ها در انگیزش و انگیزه ها ی کارکنان خلاصه می شود . از اینرو مدیران با احاطه به نحوه انگیزش کارکنان و انگیزه های آنان میتوانند در تحقق اهداف سازمان به کمک کارکنان به سهولت گام برداشته و در انجام سایر وظایف خود نیز موفق باشند
از این جلب رضایت کارکنان و علاقه مند کردن بیشتر آن ها به شغل مورد تصدی و در نتیجه برآورده شدن اهداف سازمانی از اهمیت خاصی برخوردار است . اگر علل و یا عدم رضایت آن ها نسبت به کارشان مشخص گردد . به منظور بهبود وارتقاء شرایط کار ونیز جلب رضایت بیشتر آنها می توان تلاشهای اساسی تری مبذول داشت . چرا که وقتی انسان از شغل خود احساس خشنودی نماید ناخود آگاه مسئولیت خویش را بادقت بیشتری به انجام رسانده و از آن خوشحال خواهد شد.
در سازمانهای امروز، به دلیل تغییراتی که در اولویت نیازهای کارکنان به وجودآمده است باید چنان محیطی فراهم ساخت که برانگیزنده و ارضاء کننده نیازهایی فراتر از فقط نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی باشد (هرسی و بلانچارد ۱۳۶۸ ،۴۶)
۲-۳- ابعاد انگیزش :
انگیزش دارای سه جزء است
۱) خصوصیت انرژی زایی : منظور انرژی یا نیرویی است که در موجود زنده وجود دارد و باعث فعالیت او می شود .
۲) خصوصیت هدایت کردن : که به وسیله این خصوصیت رفتار فرد در جهت خاصی سوق داده می شود . ۳) سومین خصیصه آن انگیزش مداومت رفتار است .
با توجه به این ابعاد می توان انگیزش را اوضاع و احوالی و شرایطی که باعث انگیختن ، هدایت و ارائه رفتار های مرتبط با موقعیتهای شغلی افراد میگردد، دانست.(ساعت چی ۱۳۷۵ )
۲-۴- ماهیت انگیزش :
انگیزش یعنی نیروهایی که موجب میشوند افراد به گونه ای خاص رفتار کنند. از نقطه نظر مدیریت هدف ایجاد انگیزه در کارکنان به گونه ای است که رفتار آنان بیشترین نفع را برای سازمان داشته باشد. (گریفین ۱۳۸۰، ۸۸)
۲-۵- اهمیت انگیزش :
یکی از وظایف اولیه مدیران ایجاد انگیزش در کارکنان است به گونه ای که عملکرد آن ها به بالاترین سطح ممکن برسد. بدین معنی که سختتر تلاش کنند. البته عملکرد شغلی علاوه بر انگیزش به توانایی فرد و آمادگی محیط نیز بستگی دارد. برای اینکه فرد به سطح بالایی از انگیزش برسد، باید تصمیم بگیرد که کار را انجام دهد (انگیزش) بتواند کار را انجام دهد (توانایی) و مواد و وسایل مناسب انجام کار را در اختیار داشته باشد (محیط). (گریفین ۱۳۸۰، ۸۹)
۲-۶- چهارچوب انگیزش :
امروزه انگیزش را در قالب مفاهیم کمبود نیازها و رفتارهای معطوف به هدف مورد مطالعه قرار میدهند. نقطه شروع فرایند، نیاز است. نیاز کمبودی است که توسط فرد احساس می شود. وجود نیاز باعث می شود فرد در صدد پیدا کردن راهی جهت رفع آن برآید. قدم بعدی انتخاب رفتار معطوف به هدف است. هرچند در عمل اشخاص بیش از یک هدف را دنبال میکنند ولی بیشتر تلاشها به طرف یک هدف هدایت میشوند. در مرحله بعدی، شخص اقدام به رفتار انتخابی جهت ارضاء نیاز میکند. در نهایت اینکه شخص درجه ارضاء نیاز را ارزیابی میکند. (گریفین، ۱۳۸۰، ۸۹)
۲-۷- تحولات تاریخی انگیزش :
تحولات تاریخی در زمینه انگیزش به چند علت حائز اهمیت است اگر چه این نظریات همیشه صائب نبوده اند ولی از یک جهت مبنای اندیشه معاصر را درباره انگیزش تشکیل میدهند این نظریات معمولا بر عقل سلیم مبتنی بوده اند . آگاهی از محاسن و معایب آن به مدیران کمک میکند بینش بیشتری در مورد انگیزش کارکنان در محل کار داشته باشند و از نقاط ضعف بپرهیزند.
تحول اندیشه مدیریت در زمینه انگیزش کارکنان سه مرحله متمایز را پشت سر گذاشته است که عبارتند از سنتی ، روابط انسانی و منابع انسانی .
مدل سنتی: