شاخصهای بهرهوری
شاخصهای بهرهوری را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد:
۱- شاخصهای بهرهوری (کلی و جزئی)
شاخص کلی: نسبت خروجی به جمع کل ورودیها (نیروی کار، هوا، سرمایه،… )
شاخص جزئی: نسبت خروجی به هر یک از ورودیها
- شاخص عملکرد: هر نوع رابطه میان عوامل مؤثر و اجزای عملکرد بخشهای داخلی فعالیتهای مختلف یک سازمان که به شکل نسبت بیان میشود(علمی، ۱۳۸۷ )
منافع و فواید بهرهوری
فواید عمومیبهرهوری عبارتاند از:
-
- صرفه جویی در هزینه ها
-
- افزایش کیفیت (مرغوبیت و مطلوبیت)کالاها وخدمات
-
- ثبات قیمتها و یا حتی کاهش آن
-
- افزایش سطح رفاه عمومی جامعه
-
- افزایش درآمد وسود
-
- رضایت عمومی افراد
-
- رونق اقتصادی
-
- افزایش تولید و ارائه خدمات
-
- ثبات اقتصادی در بازار جهانی
-
- ایجاد اشتغال
-
- توسعه صنعتی
- توسعه پایدار ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و بهداشتی (ابطحی و کاظمی، ۱۳۸۰).
عوامل مؤثر برای افزایش سطح بهرهوری
به طور کلی عوامل مؤثر برای افزایش سطح بهرهوری را میتوان چنین برشمرد:
۱) بهبود کیفی عامل کار، با توجه به اینکه نیروی انسانی مهمترین عامل در بهبودی بهرهوری میباشد لذا میتوانند با به کارگیری نکات ذیل موجبات ارتقای بهرهوری را فراهم نمایند.
الف: نگرشهای مثبت کاری، به عنوان مثال غرور داشتن در کار و متمایل به پیشرفت مستمر.
ب: کسب مهارتهای جدید و ارتقای تخصص با کمک آموزش.
ج: کمک به همکاران در مواقع لزوم و اجرای کارها به صورت گروهی و دسته جمعی.
د: مشارکت در برنامه های بهبود بهرهوری همچون کمیتههای بهرهوری، طرح پیشنهادها، نظام جامع کیفیت مدیریت و گروههای کنترل کیفی.
ه: انجام درست کارها از بدو امر.
و: حفظ سلامت جسمانی و تغذیه مناسب افراد.
ز: انگیزش مناسب کارکنان از طریق اعطای پاداشهای مادی، تفویض اختیار، ایجاد محیط دوستانه و روابط غیررسمیبین کارکنان.
ح: بالا رفتن سطح آموزش مستمر و مداوم نیروی کار.
ط:.انجام پژوهش و تحقیقات متناسب با کار.
ی: سپردن کار به کاردان و گماردن افراد در مشاغل متناسب.
ک: ایجاد شرایط خوب کاری و تفریحات سالم برای کارکنان.
ل: بهبود روش های انجام کار.
م: استفاده از سیستم مکانیزه و روش خودکار.
ن: حذف مراحل زاید.
۲) بهبود روابط حاکم بین مدیر و کارکنان.
الف: به کارگیری سبک مدیریتی صحیح و علمی.
ب: توجه مدیریت به مشکلات کاری و زندگی کارکنان.
ج: ایجاد سیستم اطلاعاتی مدیریتی صحیح جهت استفاده مدیران از اطلاعات و آمار درست و دقیق درباره عملکرد سیستم و عملیات انجام شده و سایر اطلاعات مورد نیاز.
د: ایجاد روابط دوستانه و صمیمی مدیریت با کارکنان.
ه: دادن آگاهی و شناخت به کارگران و کارکنان درباره اهداف و وظایف سازمانی و جایگاه افراد درآن.
ز: ایجاد روحیه همکاری و مشکل گشایی در سازمان و باور داشتن آن توسط مدیران و کارکنان.
ج: کوشش و پشتیبانی مدیریت در زمینه مدیریت مشارکتی و بهرهوری.
ی: بهرهگیری از سرمایه های درونمرزی و برونمرزی در فعالیتهای تولیدی و دارای ارزش افزوده و پرهیز از مصرف در امور غیر ضروری غیر تولیدی.
۳ ) بهبود در به کارگیری رهاوردهای فناورانه.
الف: استفاده از ماشین آلات و تجهیزات بهتر و سرمایه گذاری بیشتر در تجهیزات و ماشین آلات.
ب: اهمیت دادن و استفاده از قدرت نوآوری و خلاقیت کارکنان و پژوهشهای کاربردی آن ها.
ج: تحولات و پیشرفت فنی و دگرگونیهای فناورانه.
د: استفاده صحیح و کامل تجهیزات فنی و فناوریها.
ه: ایجاد واحدواحدهای تحقیق و توسعه و اهمیت به جایگاه آن ها.
و: انجام پژوهش جهت دستیابی به فناوری برتر و کاهش هزینه های تولید و ابداع محصولات جدید و کیفیت برتر و افزایش تولید.
ز: یکپارچه کردن صنایع و ایجاد واحدهای عظیم و تولید هنگفت جهت صرفه جویی ناشی از تولید انبوه.
ج: تغییر و دگرگونی در کیفیت مواد اولیه و بهبود آن.
ط: تغییر دگرگونی در فرایند ساخت و عملکرد سیستم و بهبود شیوه ها و فنون مهندسی صنایع.
ی: استفاده از تدابیر ارگونومی (مهندسی انسانی یا دانش هماهنگ سازی میان انسان، محیط و ماشین) به منظور سلامتی، شادابی، رفاه و ایمنی کودکان.
ک: نظام به موقع خدمات و تولید به هنگام
ل: نظام موجودی صفر یا بدون انبار، نظام به منظور صرفه جویی در هزینه های سرمایهای و عملیاتی انبار و انباردار(ابطحی و کاظمی، ۱۳۸۰).
رویکردهای بهرهوری
الگوها انواع مختلفی دارند که به نمونه هایی از آن ها اشاره میشود در مواردی از آن ها تعریف میگردد. از جمله مدلهای طراحی شده میتوان موارد زیر را نام برد:
الگوی هرسی و گلداسمیت الگویی است که در این پژوهش از آن استفاده گردیده است.
تجزیه و تحلیل الگوی هرسی و گلداسمیت (مدل اچیو )
در تدوین مدلی برای تحلیل عملکرد انسانی، هرسی و گلداسمیت دو هدف اصلی را در نظر داشتند:
۱ – تعیین عوامل کلیدی که میتوان برعملکرد فرد فرد کارکنان تاثیر بگذارد.
۲ – ارائه این عوامل به گونهای است که مدیران شاغل بتوانند آن را به کار برند.
هرسی و گلداسمیت هفت متغیر مربوط به عملکرد اثر بخش را از میان بقیه برگزیدهاند. هفت واژه در برگیرنده مدل عملکرد اچیو عبارتند از: توانایی، وضوح، کمک، انگیزه، ارزیابی، اعتبار، محیط (هرسی و بلانچارد، ۱۹۸۴).
استفاده از مدل اچیو
مدیر با بهره گرفتن از مدل اچیو درباره چگونگی تاثیر بخشی عملکرد فعلی یا بالقوه پیروان در زمینه یک تکلیف خاص، به ارزیابی می پردازد. آنگاه مدیران باید مطابق به علتهای منحصر به فرد آن مشکل خاص، قدمهای لازم را بردارند. هفت عامل موجود در مدل اچیو همراه با چاره جوییهای معمول برای حل مشکل عبارتند از: