{وَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تُقْسِطُوا فِی الْیتَامَى…… وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً…. }
با آیۀ ۷:
{ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ… }
ونیز آیات ۲۱- ۱۹:
{یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا…. }
وبالاخرهایۀ ۱۲۷:
{َیسْتَفْتُونَکَ فِی النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ یفْتِیکُمْ… }
در ارتباط بوده واز نظر مضمون با یکدیگر تناسب داشته ورهنمودها وقوانین گوناگون فراوانی را مطرح میکنند.[۳۶۸]
همچنین در ذیل آیۀ{ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یحْیی وَ یمِیتُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدِیر}ٌ[۳۶۹] سورۀ مبارکۀ حدید معتقد است که، با این آیه، سیاق آیات حرکت جدیدی را شروع کردهاست وآن کوچ در ملکوت آسمانها وزمین است والبته با آیۀ قبلی نیز بی ارتباط نیست، بهاین صورت کههر چه در آسمانها وزمین است به تسبیح وتقدیس خدا میپردازد، ودر آیۀ دوم خدارا معرفی میکند که: خدائیکه مالک آسمانها وزمین است، و هیچگونه شریک و انبازی درمالکیت وحاکمیت خود ندارد. تسبیح و تقدیسی کهاز سوی همهاشیاء جـهان میشود، تسبیح و تقدیس بنده برای مالک منحصر به فردی استکه زنده میگرداند و میمیراند. حیات را میآفریند و مرگ را میآفریند. برای هر زندهای حیات را و ممات را مقدر مینـمـاید. دیگر چیزی جز قضا و قدر او وجود ندارد.
وی در ذیل آیۀ:
{ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُور}.[۳۷۰]
این ارتباط را این گونه به تصویر میکشد که؛ روند قرآنی دیگر باره به مالکیت وحاکمیت آسمانها و زمین برمیگردد، ولی در جولانگاه دیگریکه جدای از جولانگاه نخستینی استکه قبلاً مطرح بودهاست و بدان پرداختهاست. در جـولانگاه نخستین، از مالکیت و حاکمیت خدا در جولانگاه زندهگرداندن و میراندن و قدرت مطلق سخن رفته بود. در اینجا از مالکیت وحاکمیت خدا در جـولانگاه برگشت همه کارها به خدا سـخن میرود. برگشت هـمه کارها به خدا با مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین پیوند دارد، و مکمّل حقیقت آن است. [۳۷۱]
گاهی نیز علت ارتباط آیات یک سوره را باهم در نحوۀ بیان محتوی آیه میداند، بطور مثال در ذیل آیات ۱۵۳ ـ ۱۳۶ سورۀ مبارکۀ انعام ابتداء اشاره به محتوی کلی این دسته از آیات میکند، اینکه به مسأله قانون گذاری وفرمانروایی میپردازد ودال برسرشت این مسأله ( مسألۀ عقیدتی ) است و بیانگر جدی بودن این مسأله در آیین است، در ادامه به موضوعات آن اشاره میکند که عبارتند از مجموعهاندشهها وگمانهای جاهلی پیرامون اعمالشان دربارۀ میوهها و چهارپایان و…. و نحوۀ از بین بردن آنها توسط خدا، به نوع ارتباط این دسته از آیات با آیات اولیۀ این سوره پرداخته و مینویسد، سپس جدال با دعوت ایشان به گواه آوردن وکار را یکسره کردن خاتمه میدهد، درست بدانگونه که در آغاز سوره ( راجع بهاصل اعتقاد از ایشان گواه وشاهد خواست ) با بکار بردن خود عبارات واصطلاحات و…. تا روشن کند که مسأله یکی است، مسألۀ شریک برای خدا ومسألۀ قانون گذاری بدون اجازۀ خدا.[۳۷۲]
ارتباط بین آیات مجاور در یک سوره
یکی از انواع ارتباط و مناسب در قرآن، ارتباط آیات مجاور در یک سوره است که در بحثهای گذشته به آن اشاره کرده و نظرات مختلف را بررسی کردیم وگفتیم که:
مولف تفسیر المیزان از آنجایی که معتقد است ارتبا ط ما بین آیاتی است که در یک مرحله نازل شدهاست؛ یا بین آنها ارتباط روشنی وجود دارد[۳۷۳] بهاین نوع تناسب اهمیت خاصی قائل است و علاوه بر این کهاین گونهایات را در یک تقسیم بندی مستقل قرار داده، به تقسیم آنها نیز میپردازد در غیر این صورت برای برقرار کردن ارتباط هیچ گونه تلاشی نمیکند.
از جمله ذیل آیه ۱۰۰مائده آورده است که: این آیه سیاقش نحوهای است که گویا منفرد و غیر مرتبط به ما قبل و ما بعد خود نازل شده و گویا زحمت ارتباط دادن آن به ما قبل و ما بعدش زحمتی بینتیجه است.[۳۷۴]
اما در بسیاری از موارد بهاین نوع ارتباط اشاره نموده و از همین رهگذر به تفسیر آیات پرداختهاست. بطور مثال ذیل آیات ۲۴۴ تا ۲۵۲ سوره مبارکه بقرهاوردهاست که: اتصال روشنی که در بین این آیات به چشم میخورد، و ارتباطی که میان مسأله قتال و مسأله ترغیب در قرض الحسنه و نیز ارتباطی که میان این دو مسأله با سرگذشت طالوت و جالوت است، این نکته را به ما میفهماند کهاین آیات یک باره نازل شدهاست و منظور از آن بیان دخالتی است که قتال در شوون حیات و پدید آوردن روحیه پیشرفت است که در حیات دینی و دنیائیش دارد، و اهل قتال را به سعادت حقیقتشان میرساند. و بعد از تبیین این ارتباط و تناسب به
تفسیر آیات میپردازد. [۳۷۵]
مفسر بزرگ المیزان هم چنین در ذیل آیات ۲۸ تا ۳۲ آل عمران، ضمن تأکید بر این اتصال و ارتباط آوردهاست که:
با در نظرداشتن بیانی که ما در آیات سابق داشتیم، و گفتیم: مقام آیات مقام تعرض حال اهل کتاب و مشرکین و تعریض برایشان است، آیات مورد بحث هم بیربط با آن مطالب نیست، پس بین این آیات و آن آیات ارتباط هست. و بعد با کمک این ارتباط و اتصال این گونه نتیجهگیری میکند که: مرادر از کافرین در این آیات اعم از اهل کتاب و مشرکین است و….[۳۷۶]
گاهی نیز علت ارتباط آیات مجاور در یک سوره بیان تفصیلی آیات قبلی است؛ بطور مثال علت ارتباط آیات ۲۶_ ۱۷ سورۀ مبارکۀ رعد با آیات قبل از خود تفصیل وتوضیح آن آیات است؛ ولی معتقد است که در آیات ۱۶_ ۷ حجت را علیه مشرکان تمام نمود وفرق میان حق و باطل و افراد آنرا مشخص کرد در این آیات به بیان تفصیلی فرق میان دو طریق ( حق و باطل ) وهم چنین فرق تفصیلی میان اهل حق و باطل و سرنوشت آنها پرداختهاست. [۳۷۷] و گاهی نیز موضوع و مسألهای خاص باعث ارتباط دو دستهاز آیات در یک سوره میشود. بطور مثال مرحوم علامه (ره) ذیل آیات ۴۸ ـ ۹ سورۀ مبارکۀ طه خودش سؤال نموده که: آیات مورد بحث به چه وجهى متصل به ما قبل مىشود؟ در پاسخ میگوید وجهاتصالش این است کهایات ما قبل مساله توحید را خاطر نشان مىساخت، وبا این تذکر آغاز مىشد که قرآن مشتمل است بر دعوت حق و تذکر کسانى که بترسند، و با مثل این آیه ختم مىشد که
{ اللَّهُ لا إِلهالَّا هُوَ لَهالْأَسْماءُ الْحُسْنى}.
این آیات نیز با وحى توحید آغاز شده، و با همان وحى یعنى کلام موسى که گفت:
{ إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهالَّذِی لا إِلهالَّا هُوَ…}
و نیز کلام دیگرش در باره هلاک فرعون و طرد سامرى ختم مىشود.[۳۷۸]
علامه &همانطور که گفتیم علت ارتباط را در بین آیات، به یکباره نازل شدن آنها میداند. اما گاهی نیز در بین مجموعهای از آیات یک یا دوآیه را با آیات دیگر در ارتباط نمیداند. بطور مثال در ذیل آیات ۴۰ ـ ۳۰ سورۀ مبارکۀ انفال مینویسد: این آیات در سیاق آیات قبلى قرار دارد و با آنها متصل است، و غیر از آیه{ وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ} [۳۷۹]و آیهاى که دنبال آن است مابقى آنها با آیات اول سوره ارتباط و اتصال دارد، و اما آن دو آیه ظهور ارتباط و اتصالشان به پایه ظهور سایر آیات نمىرسد. وبعد از تفسیراین دو آیه و بررسی نظرات مفسران تأکید میکند که: پس، از همه مطالبى که گذشت ـ و خیلى هم طولانى بودـ به دست آمد کهاین دو آیه یعنى آیه{ وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ} تا آخر آیه بعدش با آیات سابقه و لاحقهاش که کلام در آنها علیه کفار قریش است در یک سیاق نیست، و خلاصهاین دو آیه با آیات قبل و بعدش نازل نشده.[۳۸۰]
سید قطب نیز بهاین موضوع اعتقاد داشته و بسیار اهمیت میدهد و این ارتباط را به دلیل عوامل مختلفی میداند بطور مثال موضوع سوره یکی از عوامل مهم چینش و ترتیب آیات است.[۳۸۱]
و آیه یا آیاتی که در موضوع خاصی بوده در یک بخش مستقل آورده شده و نویسنده با ظرافت و دقت خاصی این ارتباط و انسجام آیه را با آیات قبل و بعد از خود معین نمودهاست.[۳۸۲] بههمین دلیل میتوان این تفسیر را یک تفسیر مبتنی بر تناسب آیات معرفی کرد.
یکی از عناوینی که در تقسیم بندی آیات در فی ظلال دیده میشود عنوان «درس» است از این عنوان بیشتر وقتی استفاده میشود که میان آیات ارتباط وجود داشته باشد. بطور مثال سید قطب سوره بقره را به ۲۰ درس تقسیم میکند و هر درس را به صورت جداگانهای مورد توجه قرار داده و موضوعات و اهداف آن را تبیین میکند.
در درس چهارم ذیل آیات ۷۵ تا ۱۰۳ مینویسد: این دستهاز آیات با درس گذشته پیوند وثیقی دارد. درس گذشته قرآن کریم به یاد آوری نعمت های فراوانی که به بنیاسرائیل بخشیده بود پرداخته و از پیمان شکنیهای آنان سخن گفت و در این روند گفتار رو به گروه مومنان میکند و از بنی اسرائیل برایشان سخن
میگوید تا مسلمانان را از کید و مکر آنان بر حذر دارد و سرنوشت بنی اسرائیل برای آنها روشن گردد.[۳۸۳]
مفسّر فی ظلال در ذیل آیۀ ۳۶ نساء نیز این چنین میفرماید: این بخش با امر به پرستش خداوند یکتا و نهی از شریک ورزیدن بدو آغاز میشود، در ابتدای آن حرف عطف آمدهاست و چنین فرمان دادن و باز داشتن را با اوامر گذشته مذکور در درس پیشین ( آیات ۳۵ -۲۴ ) ربط میدهد اوامر ویژهای که درباره خانواده صادر شده بود. ارتباط میان این موضوعات دال بر وحدت همگانی فراگیر موجود در این آیین است.[۳۸۴]
سید قطب همین روش را در کل سوره بقره و در مجموع در تمام سور قرآنی در پیش میگیرد و آیات را به دسته های مختلف دستهبندی میکند و موضوع هر سوره را به صورت دقیق معین میکند و پیوند آنرا با درس قبلی بیان میکند.[۳۸۵]
انواع مناسبت میان آیات همجوار
گفتیم که در رابطه با تناسب و ارتباط بین آیات سه نظر کلی وجود دارد. عدهای منکر ارتباط آیاتند؛ عدهای ارتباط را فقط بین آیاتی که در یک مرحله نازل شدهاند میدانند؛ و عدهای نیز اعتقاد بهارتباط بین تمامیآیات دارند.
اگر از گروه نخست بگذریم و همراه دو گروه دیگر شویم یک سؤال پیش میآید و آن اینکه بین آیات (چه آنهایی که در یک مرحله نازل شدهاند و چه تمامیآیات) چه نوع مناسبتی برقرار است ؟
باید بگوییم که چون روابط و مناسبات بین آیات همیشه آشکار و روشن نیست پاسخ دادن به این سؤال نیز آسان نخواهد بود. اجمالا باید بگوییم کهارتباط یک آیه با قبل و بعد از خود دو حالت دارد:
الف) یا آشکار است؛ ب) یا غیر آشکار [۳۸۶]
و هر کدام از اینها اقسامیدارد که به بررسی آنها میپردازیم اما قبل از هر چیز باید متذکر شویم که در حالت اول ( آشکار بودن ارتباط بین آیات ) پیدا کردن نوع ارتباط آسانتر و اختلاف نظر بین دانشمندان علوم قرآنی کمتر است.که در حد توان مثالهای برای آن ذکر میکنیم اما حالت دوم است که کار یک مفسر را ارزشمند و بزرگ جلوه میدهد و بیشتر بهان خواهیم پرداخت و نظرات این دو مفسّر را نیز بررسی خواهیم
کرد.
الف) ارتباط و تناسب آشکار میان آیات
منظور از این نوع ارتباط این است که بخشی از کلام به گونهای به بخش دیگر متعلق باشد که پیش از انضمام بخش دوم سخن ناتمام باشد. در چنین فرضی پیوند اجزای سخن آشکار است مانند ارتباط میان مسند و مسند الیه؛ که موارد مختلفی میتواند داشته باشد از جمله:
گاهی یک آیه برای آیه قبلی در حکم صفت است. بطور مثال آیه ۴ سوره لقمان:
{ الّذینَ یُقیمونَ الصَّلاه و یُوتُونَ الزَّکاه و هُم بِالآخِرَههم یُوقِنون}[۳۸۷]
گاهی یک آیه برای تاکید معنا و مفاهیم آیه قبل است. یا تاکیدی است برای عبارات قبلی همان آیه. بطور مثال مرحوم علامهایه ۱۴۷ بقره را تاکیدی به بیان قبلی میداند [۳۸۸]
گاهی آیه برای تفسیر آیات و عبارات قبلی است و معنای آنرا توضیح داده و روشن میکند
بطور مثال در آیه: ۵۲ آل عمران که میفرماید:
{ قالَ الحَواریُون نَحنُ اَنصارُ اللهامنّا بِالله }[۳۸۹]
مینویسد: جمله{امنا بالله} به منزله تفسیری است برای جمله {نحن انصار الله}[۳۹۰]
ودر ذیل آیۀ ۵۴ سورۀ مبارکۀ توبه میگوید: این آیههمان نپذیرفتن انفاق منافقین را به بیانى مفصلتر تعلیل مىکند و به عبارت دیگر به منزله شرح و توضیح فسق ایشان است، و در آن، کفر به خدا و رسول او، و کسالت وبى میلى در نماز خواندن، و کراهت در انفاق از ارکان نفاق آنان شمرده شدهاست.[۳۹۱]
و گاهی نیز به منزله بدل آیه و عبارات قبلی است.
بطور مثال علامه & در ذیل آیه ۵۶ سوه مبارکهانفال{ الَّذینَ عاهدتَّ مِنهُم ثُم ینْقُضُون َعَهدَهُم فِی کُلِّ مَرَّهٍ وَهُم لا یتَّقُونَ} ترجمه: همانا کسانی که با برخی از آنان (بارها) پیمان بستی ولی هر بار پیمانشان را میشکنند واز خدا پروا نمیکنند
مینویسد: بیانی است برای کسانی که کافر شدند در آیه گذشته یا بدل است برای آن بدل بعض از کل.[۳۹۲] همچنین در ذیل آیۀ:
{وَ فَضَّلَ اللَّهالْمُجاهِدِینَ عَلَى الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً دَرَجاتٍ مِنْهُ…} [۳۹۳]
درجههاى او کانّه لفظ” فضل” متضمن معناى اعطاء و یا معنایى شبیه بهان است و جمله” دَرَجاتٍ مِنْهُ”، بدل و یا عطف بیان براى جمله” أَجْراً عَظِیماً” است و مىخواهد بفرماید: خداى تعالى مجاهدین را اجرى عظیم داده، در حالى کهانان را بر قاعدین اجرى عظیم بخشیده و یا پاداش داده، و آن اجر عظیم عبارت است از درجاتى از ناحیه خودسید قطب نیز بهاین از ارتباطها توجه داشته و در تفسیر آیات استفاده نمودهاست از جمله در ذیل آیۀ اول سورۀ مبارکۀ ابراهیم در تفسیر واژۀ صراط مینویسد:
صراط بدل از نور است. صراط خدا، راه او، و سنت او، و قانون او استکه بر هستی فرمانروائی میکند، و شریعت او استکه بر زندگی فرمانروائی دارد. نور به سوی این راه هدایت میدهد و رهنمود میکند، یا نور همان راهاست. این معنی بهتر است. چه نوری که در خود نفس درخشان است، همان نوری استکه در خود جهان رخشان است. آن هم همان سنتکه قانون است و آن هم خود شریعت است. نفسیکه در این نور زندگی میکند در فهم و درک راه خطا نمیپوید، و در فکر و اندیشه به خطا نمیرود، و در رفتار و کردار اشتباه نمیکند. پس همچون نفسی بر راه راستی قرار دارد.[۳۹۴]
ودر ذیل آیۀ ۴۵ آل عمران نیز دربارۀ واژۀ مسیح این گونهاظهار نظر میکند که: این مژدۀ کامل وگویائی است که کار را یکسره روشن میکند. مژده به کلمه ای از جانب خدا است که نامش مسیح عیسی پسر مریم است… (مسیح)، در این عبارت، بدل واژۀ (کلمه) است، و در حقیقت همان (کلمه) است.[۳۹۵]
گاهی یک یا چند آیه به مقتضای سیاق آیه عطف به آیه یا آیات قبل از خود است، مانند این جمله { وَ إِذْ یمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا… }، [۳۹۶] که عطف بر جمله سابق یعنى{ وَ إِذْ یعِدُکُمُ اللَّهاحْدَى الطَّائِفَتَینِ أَنَّها لَکُمْ”} بوده، و بنابراین، آیه شریفه در سیاق بیان نعمتى است که خداوند بر ایشان ارزانى داشته و آنان را با احسانهایى که به آنان کرد و خود آنان در آن نعمتها دخالتى نداشتند تایید فرمود[۳۹۷].
و نیز دربارۀ این عبارت از آیۀ ۱۱ سورۀ مبارکۀ رعد { وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ}مینویسد: این جمله عطف بر جمله{ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ} و مفسّر آنست و معناى تعلیل را مىرساند، وقتى مردم غیر از خداى سبحان والیى نداشته باشند که متولى امرشان شود، قهراً کسى را نخواهند داشت که جلو خداوند متعال را بگیرد و نگذارد خواستههایش را علیهایشان اجراء سازد.[۳۹۸]
وگاهی یک آیه را دنبالۀ آیۀ قبلی میداند و به تفسیر آن پرداختهاست؛ مثلاً در ذیل آیۀ: { اللَّهُ یعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ کُلُّ شَیءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدار}.[۳۹۹]
معتقد است که: این آیه با آیه بعدىاش نظیر دنبالهاى است براى آیه قبلى، زیرا مضمون آنها این است که خدا بر هر چیزى عالم است، و بر هر چیز قادر است، و دعا را بهاجابت مىرساند، و هر چیزى براى او خاضع است، پس او سزاوارتر به ربوبیت است، و نیز امر آیات به دست اوست، نه به دست تو، و تو منذرى بیش نیستى.[۴۰۰]
گاهی نیز یک دستهاز آیات در مقابل دستهایی دیگر از آیات قرار گرفتهاند تا معنای آیات قبلی را تکمیل نمایند وبرای شنونده جای سوالی نماند.
سید قطب در این زمینهایات ۶۰ ـ ۴۹ سورۀ مبارکۀ ص را در مقابل آیات قبلی ( ۴۸ ـ ۱۷ ) میداند واین گونه به توضیح وتفسیر آنها میپردازد.
آیات قبلی در بارۀ زندگی و یـاد و یادآوری بندگان برگزیدۀ یزدان در همین دنیا بود. از بلا و مصیبت و امتحان و آزمون و صبر وشکبائی و رحمت و عنایت ولطف و فضل خدا سخن رفت…. پس از آن روند قرآن با تکذیبکنندگان و سرکشان به جهان دیگر میرود و در سرای جاویدان رویاروی ایشان میشود… روند قرآن گامهایش را در صحنهای از صحنههای قیامت به جلو برمیدارد و دنباله آن را میگیرد.
سپس برای دقیقتر نشان دادن این ارتباط وهماهنگی از کتاب دیگر خود یعنی مشاهد القیامه فی القرآن کمک میگیرد و مینویسد: این صفحه با منظره متقابل کامل در مجموعه و اجزاء و در سیماها و نمادها است: منظرۀ «پرهیزگاران و متقیانی« است که دارای «حسن عاقبت و سرانجام نیک» هستند. و منظرۀ «طاغیان و سرکشانی» استکه دارای «سوء عاقبت و سـرانجام بد» هستند… [۴۰۱]
وهمچنین ذیل آیات ۱۶، ۵ سورۀ مبارکۀ لیل، ابتدا به معنای اجمالی آنها اشاره کرده، وطبق سیاق آیات مردم را به دو دسته تقسیم کردهاست، بهاین صورت که: کسانی هستند که جان و مال خود را ببخشد، و از خشم و عذاب خدا خود را بپرهیزد، و بهاین عقیدهایمان و باور داشته باشد، و کسانی که بخل ورزد در جان خود و در مال خود، و خود را بینیاز از خدا و از هدایت او بداند، و این عقیدۀ خوب را تکذیب کند.
وی بدین صورت نتیجه میگیرد که: سعی و تلاش شما درحقیقت خود، در انگیزههای خود، در رویکرد و جـهت خود، و در نتائج و حاصل خود، گوناگون است مردمان در این زمین، سرشتهایشان، جهتها و خواستهایشان، اندیشهها و جهانبینیهایشان، تلاشها و پویشهایشان، گوناگون است. انگار هر فردی از آنان جهان ویژهای است و در ستارۀ ویژهای زندگی میکند.
اینان دو صف هستند، صفهائی که در هر یک از آنها مردمان مختلفی، و سعی و تلاش جداگانهای، و برنامههای متفاوتی، قرار دارد. هر یک از این دو صف در این زندگی راهی را در پیش میگیرد و هر یک از این دو صف در راه خود توفیق پیدا میکند[۴۰۲]
البته علاوه بر موارد فوق موارد دیگری از قبیل معترضه بودن، شاهد بودن بر آیه قبلی، پاسخ به سؤال مطرح شده در آیه قبل و… نیز گفته شده که برای جلوگیری از اطاله کلام از آنها میگذریم.
ب) ارتباط غیر آشکار و پوشیده بین آیات
منظور از این ارتباط بین آیات این است که گاهی آیات ظاهراً جملات مستقلی به نظر میرسند و هیچ تناسب و ارتباطی بین دو آیه و دو عبارت دیده نمیشود اما با کمی ژرف اندیشی و دقّت این ارتباط نیز کشف خواهد
شد.
این نوع از ارتباط خود بردو حالت است.
الف) گاهی قسمتی از آیه با یک حرف عطف مشترک به ما قبل خود ارتباط مییابد که در این صورت باید میان دو جمله وجه جامع و جهت مشترکی وجود داشته باشد.