– نریمانی و همکاران (۱۳۹۱) در تحقیقی با عنوان «رابطه ذهن آگاهی، سبک های مقابله ای و هوش هیجانی با سلامت روانی در دانشجویان» نتیجه گرفتند که؛ ۷ درصد از واریانس سبک های مقابله ای مسأله مدار و ۵ درصد از واریانس سبک های مقابله ای هیجان مدار از طریق ذهن آگاهی تبیین می شود. همچنین ۱۰ درصد از واریانس سلامت روانی از طریق سبک های مقابله ای مسأله مدار و ۱۸ درصد از واریانس سلامت روانی از طریق سبک های مقابله ای هیجان مدار تبیین می شود.
– ایمانی فرد و کامکار (۱۳۹۰) در تحقیقی تحت عنوان «مقایسه خشونت خانوادگی و نگرش های ناکارآمد در دختران فراری و عادی» نتیجه گرفتند که؛ دختران فراری نسبت به دختران عادی از نگرش های ناکارآمد و خشونت خانوادگی بالاتری برخوردارند و خشونت فیزیکی و کلامی بیشتری را نسبت به دختران عادی دریافت کرده بودند ولی از خشونت خانوادگی در زمینه استدلال تقریباً یکسانی برخوردار بودند.
– صفرزاده (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان «بررسی ابعاد شخصیتی و ساختار خانوادگی دختران فراری» نتیجه گرفت که؛ فقر مادی و فرهنگی، تأثیر والدین، نداشتن بینش و ندانستن شیوه های تربیتی مناسب از یک سو و ویژگی های شخصیتی دختران فراری که برونگراتر و هیجان طلب- تر از دختران عادی هستند از سوی دیگر موجبات گرفتاری آنان را در این زمینه فراهم کرده بود.
– دادخواه و همکاران (۱۳۸۹) تحقیقی تحت عنوان «وضعیت سلامت روانی دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل» انجام دادند. نتایج این بررسی نشان داد که؛ به ترتیب اولویت ترس از سخن گفتن در جمع با ۲/۳۱ %، اشکال در تمرکز حواس۲/۲۴ % و فقدان اعتماد به نفس با ۱/۱۸ % از عوامل اشتغال فکری دانشجویان است، همچنین بر اساس نقطه برش ۲۳، ۱/۲۸ % دانشجویان مشکوک به اختلال روانی بودند. در مطالعه حاضر از نظر اختلالات روانی بین دانشجویان دختر و پسر رابطه آماری معنی دار مشاهده نشد ولی بین وضعیت روانی با مشکل اقتصادی، محل سکونت و علاقمندی به رشته تحصیلی ارتباط آماری معنی دار به دست آمد.
– طوبایی و مانی (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان «رضایتمندی از زندگی و بهداشت روان در خانواده بیماران افسرده شهر سنندج» نتیجه گرفتند که؛ خانواده های افراد افسرده، رضایت مندی بیشتری از زندگی گزارش کردند. مراقبان افراد افسرده نسبت به افراد غیرافسرده، علایم افسردگی بیشتری نشان دادند.
– دیباج نیا و بختیاری (۱۳۸۸) در تحقیقی تحت عنوان «وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشکده توان بخشی دانشگاه شهید بهشتی» به این نتیجه رسیدند که؛ میانگین نمرات GHQ کل دانشجویان ۷۶/۸ ± ۹۶/۲۱ میباشد و ۶/۳۱ % دانشجویان دارای GHQ مشکوک به وجود اختلال (بالاتر از ۲) میباشند.
– شمس اسفندآباد و نژادنادری (۱۳۸۸) در تحقیقی با عنوان «بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی و نگرش مذهبی در افراد معتاد و غیرمعتاد شهر کرمان» نتیجه گرفتند که؛ بین دو گروه از از لحاظ نگرش مذهبی تفاوت معنی داری وجود داشت. بین دو گروه در کیفیت زندگی و خرده مقیاس های آن تفاوت معنی داری داشت. بین نگرش مذهبی و کیفیت زندگی در هر دو گروه مردان معتاد و مردان غیرمعتاد همبستگی مثبت معنی داری وجود داشت.
– زرگر و همکاران (۱۳۸۷) در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، نگرش مذهبی و رضایت زناشویی با آمادگی اعتیاد به مواد مخدر در بین یک شرکت صنعتی در اهواز» نتیجه گرفتند که؛ کارکنان هیجان خواه بالا، سرسختی روانشناختی پایین و نگرش مذهبی پایین، آمادگی به اعتیاد بالاتری داشتند.
– فتحی (۱۳۸۷) در تحقیقی با عنوان «عوامل خانوادگی مؤثر در فرار دختران از خانه» نتیجه گرفت که دختران فراری به مراتب بیش تر از گروه همگن خود از سوی سرپرست یا اعضای خانواده مورد آزارهای جسمی، روانی و حتی جنسی قرار گرفته هم چنین گسیختگی های خانوادگی نظیر طلاق والدین، اعتیاد، سابقه زندان، اختلاف، مشاجره و درگیری بین اعضای خانواده دختران فراری بیشتر از گروه همگن بوده است.
– سامانی و رضویه (۱۳۸۵) در تحقیقی با عنوان «رابطه همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی با مشکلات عاطفی در بین دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران» نتیجه گرفتند که؛ جنسیت، همبستگی عاطفی و بعد فردیت، در استقلال عاطفی از مؤثرترین متغیرهای مربوط بر میزان مشکلات عاطفی به حساب میآیند. همچنین مدل مورد آزمون، ۵/۱۸ درصد واریانس متغیر مشکلات عاطفی را تبیین می نمایند.
– سامانی (۱۳۸۴) در تحقیقی با عنوان «همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی در دختران فراری» دریافتند که؛ همبستگی خانوادگی عاملی اساسی در زمینه بهداشت روانی نوجوانان به ویژه دختران به شمار می رود.
۲-۲۳-۲- تحقیقات انجام شده در خارج کشور
– ایگال و همکاران[۶۷] (۲۰۱۳) در تحقیقی نتیجه گرفتند که؛ نگرش ها و باورهای مذهبی هر فرد ریشه در باورهای خانواده دارد. افرادی که باورهای مذهبی قوی دارند در برخوردهای اجتماعی نیز قوی عمل میکنند و شایستگی های بالاتری از خود نشان میدهند. شایستگی های اجتماعی فرزندان با یک بعد قوی ارتباط دارد و آن هم نگرش ها و باورهای مذهبی است که از عمق خانواده بر می خیزد. مذهب به عنوان مجموعه ای از اعتقادات، بایدها و نبایدها و نیز ارزش های اختصاصی و تعمیم یافته، از مؤثرترین تکیه گاه های روانی به شمار می رود که قادر است معنای زندگی را در لحظه لحظه های عمر فراهم کند و در شرایط خاص نیز با فراهم سازی تکیه گاه های تبیینی، فرد را از تعلیق و بی معنایی نجات دهد.
– پارکر و بنسون[۶۸] (۲۰۱۳) در تحقیقی با عنوان «رابطه بین سبک های والدینی و فرار دختران نوجوان از خانه» نتیجه گرفتند که؛ حماین والدین موجب دلبستگی بیشتر بین آن ها و فرزندانشان می شود و در عین حال آزمودنی های نوجوانانی که والدین خود را حمایت کننده درک میکردند، تمایل به رفتار بزهکارانه، بدعملکردی در مدرسه، سوء مصرف مواد و فراز از منزل کمتری داشتند.
– رو و ونگ[۶۹] (۲۰۱۳) در پژوهشی با عنوان «تأثیر باورهای عمیق مذهبی با مصرف مشروبات الکلی و دخانیات» نشان دادند که باورهای عمیق مذهبی و انجام فعالیت های مذهبی با مصرف الکل، مصرف مواد مخدر و استعمال دخانیات رابطه ای منفی دارند.
– اسچرودر و گوردون[۷۰] (۲۰۱۲) در مطالعه ای با عنوان «بررسی میزان همبستگی خانوده در بین مبتلایان به مشکلات خودتنظیمی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده» نتیجه گرفتند که؛ افراد مبتلا به مشکلات خودتنظیمی هیجانی از همبستگی خانوادگی پایینی برخوردارند و گرایش به خطرپذیری و انجام رفتارهای پرخطر دارند.
– گیلوم[۷۱] (۲۰۱۲) در یک مطالعه سلامت ملی که روی ۱۸۷۷۴ نفر اجرا شد و پس از طبقه بندی گروههای سنی، جنسی، نژادی و همتاسازی سطح تحصیلات، مشخص شد که افراد با گرایش های مذهبی در هر روز، به طور میانگین پنج نخ، کم تر سیگار مصرف میکنند.