بخش دوم
اثربخشی سازمانی
۲-۲-۱) مقدمه
هدف اصلی تمام سازمان ها ارتقای اثربخشی[۴۱] و کارایی[۴۲] است. امروزه توجه به کیفیت فعالیت ها باعث تقدم اثربخشی و کارایی گشته است (رضایی صوفی و دیگران، ۱۳۹۱: ۶۲). برای اینکه سازمانی بتواند به بقای خود ادامه دهد باید کارهای مفیدی را انجام دهد. هدف های عمومی که به وسیله طراحان سازمان تعیین شده، باید منجر به تولید محصول یا خدماتی شود که برای اعضای آن سازمان یا سازمان های دیگر یا عموم جامعه مفید باشد. اثربخشی بر اساس درجه کسب هدف تعریف شده است. یک سازمان زمانی اثربخش بوده که نتایج قابل مشاهده فعالیت های آن با اهداف سازمانی برابر بوده یا از آن بیشتر باشد (هوی، میسکل[۴۳]، ۲۰۱۲: ۴۲).
۲-۲-۲) مفهوم اثربخشی
در مورد اثربخشی تعاریف مختلفی ارائه شده است: میرکمالی به نقل از اتزیونی، اثربخشی را میزان تحقق اهداف بیان میکند و بارنارد معتقد است، اثربخشی سیستم گراست و مربوط به تحقق اهداف سازمان می شود. هم چنین دراکر اثربخشی را انجام کار درست میداند و از نظر هوی و میسکل، اثربخشی سازمانی درجه همخوانی نتایج عملی سازمان با نتایج مورد انتظار است؛ دفت نیز معتقد است اثربخشی سازمانی عبارت است از درجه یا میزانی که سازمان به هدف های مورد نظر نزدیک می شود (بختیاری، سلیمی، ۱۳۹۰). از طرف دیگر رابینز به ۳۰ ملاک اثربخشی نظیر بهره وری، کارایی، سود، کیفیت، میزان حوادث، رشد، رضامندی شغلی، انگیزش، روحیه، انعطاف پذیری، سازگاری نقش و هنجار، مشارکت و غیره اشاره میکند و معتقد است که علی رغم تعارض های موجود در معیارهای اثربخشی، علت استفاده از معیارهای متعدد برای سنجش اثربخشی، ناشی از تنوع در ارزیابی هایی است که به وسیله افراد مختلف نسبت به اثربخشی صورت میگیرد. ضمن اینکه همه معیارهای سی گانه در مورد هر سازمانی نمی توانند به کار گرفته شوند. لذا نمی توان برای اثربخشی تعریف واحدی ارائه داد (رابینز، ۱۳۸۸: ۵۲-۴۸).
می توان گفت اثربخشی سازمانی میتواند به عنوان میزان یا حدی که یک سازمان اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را تحقق بخشیده و هم چنین حدی که عوامل استراتژیک مؤثر خود را شناخته و خواسته هایشان را برآورده سازد، اطلاق شود. بنابرین مشخص می شود که مفهوم اثربخشی با تعیین موضوع اهداف درست و مناسب و چگونگی تحقق آن ها تا حدود زیادی ارتباط دارد (بختیاری، سلیمی، ۱۳۹۰).
در واقع، اثربخشی عبارت است از درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده. به بیان دیگر، اثربخشی نشان میدهد که تا چه میزان از تلاش های انجام شده نتایج مورد نظر حاصل شده است. این واژه کاربرد زیادی در تعریف و اندازه گیری بهره وری دارد (ویکیپدیا[۴۴]، ۱۳۹۲). مفهوم اثربخشی در مدیریت با تغییر میزان موفقیت نتایج حاصل از کار باید مهم ترین هدف مدیر باشد. بازدهی کار یک مدیر نیز باید از طریق صادره های مدیریت سنجیده شود نه میزان وارده ها؛ یعنی موفقیت های کاری او، نه مجموعه کارهایی که به وی محول می شود یا در روز انجام میدهد. اثربخشی چیزی است که مدیر از راه اعمال صحیح مدیریت به دست می آورد و انجام میدهد و به صورت بازده کار ارائه میکند. تعریف اثربخشی عبارت است از میزان موفقیت مدیر در زمینه بازدهی و نتایج کاری است که به او محول شده است (زارعی، ۱۳۸۴: ۶۱). در ادبیات مدیریت، اثربخشی را انجام کارهای درست و کارایی را انجام درست کارها تعریف کردهاند. مفهوم اثربخشی در درون مفهوم کارایی جا دارد، البته اثربخشی لزوماً در چارچوب برنامه خاصی که تحت ارزشیابی است باید تعریف شود. منظور از اثربخشی در واقع بررسی میزان مؤثر بودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. به عبارتی ساده تر در یک مطالعه اثربخشی، میزان تحقق اهداف اندازه گیری می شود (زارعی، ۱
به طور کلی، در یک سازمان، محاسبه اثربخشی چندان ساده نیست و شاخص ها و روش های متعددی برای سنجش و اندازه گیری عملکرد سازمان ارائه شده است. توسعه صلاحیت و شایستگی، اثربخشی زمان کار را بهبود داد و افزایش اثربخشی زمان کار، شاخص های دیگر اثربخشی سازمانی را ارتقا خواهد داد. به واقع، رضایت درونی، شادکامی و ترغیب، مولد کارکنان و اثربخشی در سازمان و هدایت به بالاترین حد بهره وری مؤثر است. اثربخشی سازمانی، نقش مهمی را در توسعه سازمانی ایفا میکند. سازمانی اثربخش است که قادر به مدیریت ابهام ها، انعطاف پذیری، مشتری مداری، تولید، ارزش مداری و ساختاربندی یادگیری باشد و حیطه اصلی شغلی و توانمندسازی بالای کارکنان را بشناسد (اردلان و دیگران، ۱۳۹۱: ۷۸).
صاحب نظران، اثربخشی سازمانی را به درجه و میزان حصول به هدف تعریف کردهاند (شرما، کار[۴۵]، ۲۰۱۱: ۱۰۷). پیتر دراکر (۱۹۶۴) اثربخشی سازمانی را انجام صحیح کار میداند و آن را کلید موفقیت سازمان محسوب میکند. رابینز (۱۳۸۰) در تعریف اثربخشی سازمانی هیچ مقیاس ساده، راحت و تضمین شده ای وجود ندارد. بنابرین به تعدادی از رویکردهای مهم اشاره می شود: (اردلان و دیگران، ۱۳۹۱: ۷۸)
اثربخشی سازمانی عبارت از میزانی است که یک سازمان با استفاده از منابع خاص و بدون هدر دادن منابع خود و بدون فرسوده کردن غیرضروری اعضا و جامعه خود، اهدافش را برآورده میکند. در واقع اثربخشی سازمانی، درجه نزدیکی یک سازمان به هدف هایش را نشان میدهد (رضایی صوفی و دیگران، ۱۳۹۱: ۶۲). پی بردن به این واقعیت که سازمان ها وظایف گوناگونی را انجام میدهند و هدف های جداگانه ای دارند که پاره ای از آن ها ممکن است با هم تضاد داشته باشند، هم چنین با قبول اینکه هر سیستمی دارای وظایف مختلفی است و در محیطی به حیات خود ادامه میدهد که داده های غیرقابل پیشبینی برای آن فراهم میکند، اثربخشی یک سیستم را می توان برحسب توانایی آن به ادامه حیات خود در موارد بحرانی، سازش، حفظ خود و رشد و توسعه اش بدون توجه به وظایف خاصی که انجام میدهد تعریف کرد و از این نوع ایده، افرادی مثلا آرجریس، تریست، بنیس و افرادی دیگر نیز به طور قاطع پشتیبانی کردهاند (یوسفوند، ۱۳۸۴).