مبحث چهارم : تعادل قوا
همانند نظریه ی تفکیک قوا نظریه کنترلها و تعادلها نیز از اندیشه مونتسکیو برامد.او می خواست قدرت را رام کند و در برابر سو استفاده از ان حفاظ هایی به وجود اورد و در واقع قدرت را با قدرت مهار کند.مونتسکیو چنین نظر داد که برای آن که نتوان از قدرت سوءاستفاده کرد،باید دستگاهها طوری تنظیم شود که قدرت ،قدرت را مهار کند .[۲] دکترین تعادل و تفکیک قوا در امریکا به هنگام تدوین قانون اساسی این کشور پذیرفته شد. حکومت نه تنها به کنگره (ترکیب مجلس نمایندگان و سنا) ریاست جمهوری و دادگستری فدرال تقسیم شد بلکه این ارگانهای حکومت نیز دارای اختیار کنترل یکدیگر شدند به صورتی که هیچ یک از آن ها به صورت دیکتاتوری در نیاید.
مبحث پنجم: حکومت پارلمانی
در شکل پارلمانی حکومت ارتباط خیلی نزدیکی میان قوه ی مجریه و مقننه وجود دارد. این شکل از حکومت را به دلیل انکه کابینه دارای اختیارات حکومتی است و به طور جمعی در برابر مجلس قانون گذاری منتخب مردم مسئول است شکل مسئولیت دار حکومت نیز خوانده اند.در این شکل از حکومت قوه ی مقننه بر مجریه برتری حقوقی و قانونی دارد و دست کم در عالم نظر رأی مخالف ان میتواند کابینه را که قوه ی اجرایی واقعی کشور را به وجود می اورد ساقط کند.. شکل پارلمانی حکومت فقط در یک محیط متجانس توان شکوفایی دارد. برخی از پیش نیازهای ضروری شکل پارلمانی حکومت از این قرارند:وجود رئیس اسمی ،مسئولیت جمعی وزیران ،مسئولیت فردی هر یک از وزیران که مسئولیت اداره ی وزارتخانه ای را دارند،تجانس سیاسی،عضویت در پارلمان ،محرمانه بودن طرز کار ،رهبری نخست وزیر ،اپوزیسیون سالم و کارامد.
مبحث ششم : حکومت ریاستی
استقلال و جدایی کامل ارگان های قوه ی مقننه و مجریه ، خصلت ویژه ی شکل ریاستی حکومت است. در شکل ریاستی حکومت سه ارگان حکومت – قوه ی مقننه ، مجریه ، قضائیه- جدا از هم و در قدرت متناسب هستند. از این رو هر یک از آن ها به طور مستقل و در حوزه ی خاص خود عمل میکنند. در این شکل حکومت رئیس اجرایی ، رئیس اسمی نیست ، بلکه هم رئیس دولت است و هم رئیس حکومت. کابینه ی او مرکب از مشاوران ،معاونان و دستیارانی است که به طور کامل پیرو او هستندو در برابر او مسئولند نه در برابر قوه ی مقننه . در واقع اعضای کابینه ی او نمی توانند از میان اعضای قوه ی مقننه باشند این افراد رئیسان اداری هستند که حق پیشنهاد قانون ندارندو در قوه ی مقننه هم نمی توانند روش وضع قانون را هدایت کنند. رییس قوه مجریه هم عضو قوه ی مقننه نیستو حق شرکت در مذاکرات ان را هم ندارد دوره ی تصدی او هم که زمان معینی است به قوه ی مقننه بستگی ندارد. برای باز خواست رئیس قوه ی مجریه طبق قانون اساسی روش خاصی وجود دارد.
مبحث هفتم :مقایسه حکومت پارلمانی و ریاستی
شکل پارلمانی حکومت را می توان از چند لحاظ با شکل ریاستی ان مقایسه کرد.نخست در شکل ریاستی حکومت رئیس قوه ی مجریه رئیس اسمی ان طور که در شکل پارلمانی است نیست. او رئیس واقعی حکومت است . اختیارات اجرایی حکومت از لحاظ حقوقی و عملی به او واگذار شده است. از سوی دیگر در شکل پارلمانی حکومت ، رییس دولت و رئیس حکومت دو شخص متفاوت هستند. نظام پارلمانی را نظام دو رئیسی هم میگویند در مقابل نظام ریاستیکه یک رئیسی است. دوم ، نظام ریاستی مبتنی بر نظریه ی تفکیک مطلق قواست . در حالی که شکل پارلمانی حکومت به اتحاد و امیختگی قوا یا تفکیک نسبی قوا مربوط است. سوم در شکل ریاستی رئیس قوه ی مجریه طبق قانون اساسی از قوه ی مقننه مستقل است و این قوه نمی تواند از راه دادن رأی عدم اعتماد او را عزل یا ساقط کند. در نظام پارلمانی کابینه به قوه مقننه وابسته است و این قوه میتواند با پیشنهاد توبیخ مانع اقدام ان شود یا با رأی عدم اعتماد ان را ساقط کند . چهارم در نظام ریاستی کابینه افریده ی رئیس جمهوری است و اعضای ان به طور شخصی در برابر او مسئولند و نه در برابر قوه مقننه . از سوی دیگر در نظام پارلمانی وزیران را رئیس قوه ی مجریه بنا به نظر نخست وزیر منصوب میکند اما ان ها در برابر قوه ی مقننه مسئول اند و مشاوران خصوصی و پشت پرده ی نظام ریاستی را تشکیل نمی دهند. پنجم اعضای کابینه ریاستی بدان سبب که عضو قوه ی مقننه نیستند نمی توانند وضع قوانین را ابتکار کنند یا تصویب ان را در قوه ی مقننه هدایت نمایند. در شکل پارلمانی حکومت کاملا بر عکس ان است . وزیران نه تنها اعضای قوه ی مقننه اند بلکه همه ی قوانین مهم را میتوانند ابتکار کنند و بر تصویب آن ها بر پارلمان نظارت کنند . ششم در شکل ریاستی دوره ی تصدی رئیس قوه ی مجریه معین و ثابت است و برای برکنار کردن او از مقامش روش خاصی وجود دارد . از سوی دیگر در شکل پارلمانی حکومت دوره ی تصدی کابینه به پشتیبانی قوه ی مقننه بستگی دارد. شکل ریاستی حکومت دارای مزایا و معایبی است که د رست در نقطه ی مقابل مزایا و معایب شکل پارلمانی حکومت قرار دارند . مزایای شکل ریاستی را بدین گونه می توان خلاصه کرد : ثبات حکومت را تضمین میکند ، سیاستی مستمر و مداوم پیگیری می شود ، ریاست جمهوری که منتخب مردم و بدون مسئولیت در برابر قوه ی مقننه است ، مقام مناسبی برای برامدن از عهده ی ضرورت هاست ، از خدمات کارشناسان بهتر استفاده می شود، برای کشورهای دارای جوامع مختلف مناسب ترین شکل حکومت است ، اطمینان سیاست ها تضمین شده است ، روحیه ی حزب گرایی به کمترین حد میرسد.
از معایب نظام ریاستی می توان به موارد زیر اشاره کرد :رئیس قوه ی مجریه خود کامه می شود ، تصمیمات با تأخیر غیر عادی گرفته می شود ، برای کشورهای دارای وسعت متوسط نا مناسب است ، مسئولیتها تضمین نشده است.[۳]
گفتار دوم :حکومت های تک ساخت و فدرال
اگر اقتدار حکومت در یک جا متمرکز باشد حکومت تک ساخت و اگر میان مرکز و چند واحد محلی تقسیم شده باشد حکومت فدرالی خواهد بود.
مبحث اول :حکومت تک ساخت
به عقیده آندره هوریو”دولتهای تک ساخت مجموعه ای دولتی هستند و به قسمتهایی بخش نشده اند که بتوان بدان ها جداگانه نام دولت داد.”[۴]در حکومت تک ساختت یک حکومت مرکزی با اقتدار کامل وجود دارد . برای راحتی مدیریت کشور ممکن است به چند واحد-استان ها ، ناحیه ها ، منطقه ها – تقسیم شده باشد، اما موجودیت و نیز اختیارات آن ها به اراده و خواست مرکز وابسته است. مرکز هر زمان که بخواهد میتواند این واحدها را از بین ببرد و یا بنا به صلاحدید خود واحدهای جدیدی به جای آن ها ایجاد کند.