فصل چهارم
بررسی ابعاد حقوقی جنگ های هوایی با تأکید
بر جنگ های دو دهه اخیر
پیشگفتار
اکنون که جنگ های هوایی شناخته شدند و معین شد چه قواعدی بر این جنگ ها حکومت میکند به بررسی نمونه ای چند از جنگ های هوایی می پردازیم تا مشاهده کنیم دولت ها در هنگام وقوع نبردهای هوایی تا چه اندازه پایبند به این اصول و مقررات بوده اند و با توجه به اینکه کشورهای قدرتمند جهان از نظر نظامی که هواره سعی دارند چهره موجهی از خود را به جوتمع بشری عرضه کنند در زمان وقوع جنگ های هوایی و استفاده از جنگ افزارهاانی هوایی تا چه اندازه خود را محدود به اجرای قواعدی می کتتد که خودشان در ایجاد این قواعد نقش داشته اند و همواره اجرا و احترام به این قواعد را از اهم وظایف خود عنوان نموده اند و همواره خود را حامی حقوق بشر معرفی میکنند.در ذیل به تعداد محدود اما مهمی از جنگ های هوایی پرداخته خواهد شد تا مشخص شود دولتها چه رویه ای در خصوص این نمونه از جنگ دارند.
مبحث اول:جنگ هوایی علیه عراق و یوگسلاوی
گفتار اول: جنگ های هوایی امریکاعلیه عراق
الف)هدف از حمله به عراق در دو جنگ خلیج فارس
جنگ های علیه عراق که به جنگ های اول و دوم خلیج فارس معروف هستند در سال های ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ به وقوع پیوستند جنگ اول خلیج فارس با هدف پایان دادن به اشغال غیر قانونی کویت توسط سربازان عراق انجام شد . به دنبال تأیید قطع نامه ۶۷۸ شورای امنیت سازمان ملل ائتلاف گسترده ای از کشورها به وجود آمد . در مقابل عدم پذیرش درخواست های شورای امنیت سازمان ملل از سوی عراق نبرد هوایی در ۱۷ ژانویه ۱۹۹۱ آغاز شد . تلاش های ترکیبی باعث آزاد سازی سریع کویت و به پایان رسیدن درگیری ها شد . در طول جنگ اول خلیج فارس تمام دولت های شرکت کننده تنها ۱۰ کشور[۲۴۹] در جنگ های هوایی شرکت کردهاند که شامل ۷۲ هزار مأموریت نبرد بود که از بین آن ۳۲ هزار مورد بر علیه اهداف نظامی مستقر در عراق بودند . کارزار هوایی مرتبط با دومین جنگ خلیج فارس در هشتم ماه مارس آغاز شد [۲۵۰]. زمانی که ائتلاف کوچکی از دولت ها تصمم گرفتند حمله مسلحانه بر علیه عراق آغاز کنند که متهم به عدم تبعیت از قوانین شورای امنیت در ارتباط با خلع سلاح بود بنابرین جنگ دوم خلیج فارس به دنبال عدم تبعیت عراق از دستورات شورای امنیت مبنی بر خلع سلاح در سال ۲۰۰۳ رخ داد.
ب)بررسی ابعاد حقوقی حمله های هوایی به عراق
احترام به قوانین بشردوستانه بینالمللی در موقعیت های مختلف توسط کشورهایی که درگیر جنگ های هوایی خلیج فارس بوده اند همواره مورد تأیید بوده است و آن گونه که ظاهراًً نمایان است کشورهای درگیر در جنگ قصد داشتند مجموعه ای از اصول و روشها و اقدامات نظامی مطابق با پروتکل اول الحاقی را پذیرفته و به اجرا گذارند.
(در زمان جنگ اول خلیج فارس ایتالیا، بحرین، کانادا، کویت و عربستان صعودی و عمارات متحده عربی طرفین اولین پروتکل اول الحاقی بودند.
آمریکا، بریتانیا، فرانسه و استرالیا قرارداد را امضا کرده بودند و آن را به تصویب نرسانده بودند عراق حتی آن را امضا نکرده بود از بین دول شرکت کننده در جنگ دوم خلیج فارس تنها بریتانیا و استرالیا کنوانسیون را تصویب کرده بودند.)
برای نمونه جزیی می توان به گزارش مارشال بیل وارتد به کمیته دفاع بریتانیا اشاره نمود که نشان میدهد بریتانیا از انجام بمباران بر اساس درخواست آمریکا خودداری نموده است: نیروی هوایی حداقل دوبار از بمباران هدف با توجه به صدور فرمان فرمانده آمریکایی در طول جنگ خلیج فارس خودداری کرد چرا که ریسک آسیب های جانبی بسیار بالا بود به آن شکل که اهداف در موقعیت هایی بودند که در آنجا استفاده از هر گونه سیستم تسلیحاتی و درست نکردن آن آسیب های جانبی جدی را به بار می آورد بنابرین در برخی موقعیت ها تصمیم گرفتم به اهداف حمله نکنم.
در گزارشی که توسط وزارت دفاع آمریکا در خصوص نحوه انجام عملیات های جنگی آمده بود به اجرای قواعد بشردوستانه تأکید شده است همچنین در کنفرانس مطبوعاتی ژنرال مک کریستال در خصوص ائتلاف و فرایندهای تشکیل ائتلاف آمده بود که قوانین بینالمللی تمایز آشکاری بین مبارزان و غیر مبارزان در جنگ قرار داده و اصول مربوط به غیرنظامیان در طول انجام درگیری ها بر اساس قوانین بینالمللی درگیری های مسلحانه تعیین میشوند و به نظر ما این تمایز اهمیت دارد.
همچنین در گوشه ای از کنفرانس خود که بخش در چهاردهم آن آمده که ما با قابلیت های جدیدی روبرو هستیم که بر اساس فناوری های موجود میتوانیم دقت خود را در هدف گیری افزایش دهیم ما میتوانیم در اغلب موارد دقیقاً آنچه را که میخواهیم مورد هدف قرار دهیم ما معتقدیم که این قابلیت با مسئولیت همراه است از آنجا که میتوانیم به شکلی انتخابی تر از نیروهای خود استفاده کنیم مسولیت تفکیک هر چه بیشتر اهداف به وجود میآید و اصل ممنوعیت نیز به رسمیت شناخته شده است و در گزارش کنگره آمده است که دو اصول طبقه بندی شده اصول مربوط به نسبت هستند. این اصول انجام عملیات های نظامی را ممنوع میکند که در آن اثرات جانبی منفی کاملاً از مزیت نظامی سنگین تر هستند.