برگرفته از آیه «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»، (ما امانت [خویش] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، ولی از پذیرفتن آن سرباز زدند، و از آن هراسیدند، و انسان آن را پذیرفت، که او [در حق خویش] ستمکاری نادان بود.)، (احزاب، ۷۲) مولانا پارهای از این آیه را در تفسیر حدیث «إِنَّ لِرَبِّکُم فِی أیّامِ دَهرِکُم نَفَحاتً ألافَتَعَرَّضُوا لَها» آورده است. او معتقد است که این نفحهها و وزشها اگر به زمین و آسمان برسند آب میشوند، لذا امانت اشاره شده در آیه، که ظاهراً آن را همان نفحههای حق گرفته است به زمین و آسمان عرضه شد و آن ها بیمناک شدند ولی آدمی آن را پذیرفت و این تفسیر نو و خلاقانه مولانا از آیه است.
□
بـاقـیـان فـی لَـبْسٍ مِـنْ خَلْـقٍ جَـدیـدٍ
نـایـد إِلّا کــه بــر خــاصــان پـدیــد
(۱/۲۰۴۰)
برگرفته از آیه «أَ فَعَیینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدیدٍ»، (آیا در آفرینش نخستین درمانده بودیم؟ [هرگز]، بلکه ایشان از آفرینش جدید شک و شبهه دارند.)، (ق، ۱۵). در این بیت سخن از جلوههای گوناگون خلقت است و مولانا در مصراع دوم به آیه مذکور اشاره میکند و قسمتی از عبارت آیه را نیز میآورد.
□
در نمــاز اهْـدِنَـا الصِّـراطَ الْمُسْتَقـیـمَ
بـهـر ایـن مؤمـن همـیگویـد ز بـیـم
(۱/۲۲۳۸)
برگرفته از آیه «…اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»، (ما را به راه راست استوار بدار.)، (حمد، ۶). این بیت در محور عمودی و در ارتباط با ابیات پیشین، بیانگر آن است که مولوی از آیه مذکور این برداشت را میکند که وقتی بنده میگوید خدایا ما را به راه راست هدایت کن یعنی آنچه که خداوند به ما داده است در راه او مصرف کنیم، چه مادی و چه معنوی.
□
جملـه عالـم را بـخـوان قُـلْ یا عِـبـاد
بندهی خـود خوانـد احـمـد در رشـاد
(۱/۲۵۰۱)
مصرع اقتباس از عبارات قرآنی «قُلْ یا عِبادِ الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ…»، (بگو ای بندگان مؤمن من از پروردگارتان پروا کنید…)، (زمر، ۱۰) و «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ…»، (بگو ای بندگانم که زیاده بر خویشتن ستم روا داشتهاید، از رحمت الهی نومید مباشید…)، (زمر، ۵۳). تفسیر مولانا از آیه اینگونه است که پیامبر در ارشاد و هدایت مردم، آن ها را عباد (بندگان) خطاب میکرد البته مفسران قرآن در اینجا خطاب را از جانب حق و پیامبر را واسطهی ابلاغ این خطاب میدانند.
□
آب حــق را داشـتـنـد از حــق دریــغ
ناقَـهَ اللَّه آب خـورد از جــوی و مـیـغ
شـد کـمـیـنـی در هـلاک طـالــحــان
نـاقـهی صـالـح چـو جسـم صـالـحـان
نـاقَـهَ اللَّهِ وَ سُـقْــیــاهــا چتـه کــرد
تـا بــر آن امّـت ز حـکـم مـرگ و درد
(۱/۲۵۱۶-۲۵۱۸)
برگرفته از آیات «کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها. إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها. فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَهَ اللَّهِ وَ سُقْیاها»، (قوم ثمود با طغیانش انکار پیشه کرد. آنگاه که شقاوت پیشهترینشان [به سوء قصد] برخاست. حال آنکه پیامبر خدا به آنان گفته بود این شتر خداوند است، او و بهرهی آبش را رعایت کنید.)، (شمس، ۱۱-۱۳). مولانا در این ابیات و به خصوص در مصرع دوم بیت پایانی صراحتاً داستان حضرت صالح و داستانش با قوم ثمود را بیان میکند و از آیات ذکر شده برای بیان مطلب استفاده میکند.
□
در مـیــانـشـان بَـرْزَخٌ لا یَــبْــغِـیان
اهل نــار و خــلد را بـیــن همدکـان
(۱/۲۵۷۴)
برگرفته از آیه «مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقیان. بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ»، (دو دریا را روان کردد که با هم برخورد کنند. در میان آن ها برزخی است که به همدیگر تجاوز نکنند.)، (الرحمن،۱۹-۲۰). مولانا دو دریا را به دریاهای زمینی محدود نمیکند، بلکه آیه را تفسیر میکند و وجود آدمی و از آن فراتر، جهان انسانی را نیز به دو دریای شور و شیرین (کفر و ایمان) و دو دنیای وجود آدمی (جسم و روح) تأویل میکند.
□
که مـده غیـر مــرا ایـن مـلـک دست
رَبِّ هَـبْ لـی از سـلـیمـان آمـدسـت
ایـن حـسـد را مـانــد امــا آن نـبود
تو مکن بـا غیـر مـن این لطف وجـود
سـرّ مِـنْ بَـعْــدی ز بُـخـل او مــدان
نکتـهی لا یَنْبَـغـی مـیخــوان به جان
نوآوری در بازارهای مالی و معرفی ابزار جدید، تأثیر مثبتی بر کارایی بازارهای مالی دارد. دوعقیده افراطی درباره نوآوری مالی وجود دارد. گروهی که معتقدند مهمترین انگیزه نوآوری تلاش برای گریز از مقررات (آربیتراژ)ویافتن رخنه ایدر قوانین مالیاتی است در قبال این عقیده ,گروهی دیگر اعتقاد دارند جوهر نوآوری معرفی ابزاری است که برای توزیع مجدد خطر در میان مشارکت کنندگان در بازار کارایی بیشتری دارد. دسته دیگر از انگیزه هاعبارتند از عقاید مذهب ورقابت. درواقع اگر عمل غایی نوآوری مالی رادر نظر بگیریم موارد زیر بیشتر اهمیت دارند
افزایش تغییرپذیری نرخ بهره، قیمت اوراق بهادار و نرخ مبادله و در نتیجه معرفی ابزارها و استراتژی ها برای توزیع مؤثر خطر
پیشرفت در ارتباط راه دور تکنولوژی کامپیوتری
پیچیدگی بیش تر کارها و آموزش علمی مشارکت کنندگان حرفه ای بازار
رقابت میان واسطه های مالی
وجود انگیزه برای گریز از مقررات و قوانین مالیاتی
تغییر الگوهای جهان ثروت
۲-۹طبقه بندی نوآوری های مالی (تبریزی،۱۳۷۶)
در دهه ۱۹۶۰ موجی از نوآوریهای مالی بهوجود امد.صاحب نظران بازار مالی این نوآوریهارا به شیوه های گوناگون طبقه بندی کرده اند که به شرح زیر است:
ابزار بازارگشا نقدینگی بازارودسترسی پذیری وجوه را باجذب سرمایه گذاران جدید وارائه فرصت جدیدبه وام گیرندگان,افزایش میدهند.
ابزارهای مدیریت خطر توزیع مجددخطر مالی به سوی کسانی که آمادگی خطر پذیری بیشتری دارندیا می توانند خطر را خنثی کنند وبنابراین بهتر می توانند آنرا تحمل کنند
نوآوری انتقال خطر قیمت نوآوریهایی هستندکه وسایل موثری برای مقابله باخطر قیمت یا نرخ مبادله در میان مشارکت کنندگان در بازار قرار دارد
ابزارهای انتقال خطر اعتباری توزیع مجدد خطر نکول یا عدم پرداخت است
نوآوریهای نقدینه ساز سه کار انجام میدهند:
الف)نقدینگی بازار راافزایش می دهند
ب)به وام گیرندگان امکان می دهند که از منابع جدیدپول استفاده کنند
ابزارها و فرایندهای خرید و فروش هم زمان که به سرمایه گذارن ووام گیرندگان امکان میدهن از تفاوت هزینه وبازده میان بازارها استفاده کنند ودر عین حال تفاوت در برداشت مردم از خطر ,ونیز تفاوت دیدگاه آنها دربارا اطلاعات مالیات مقررات رانشان میدهد.
ü محصولات مالی جدید(دارایی های مالی و اسناد مشتقه( که با مقتضیات زمان مثل تورم هم خوانی بیشتری دارند .ونیز تناسب بیشتری بابازار دارندکه در آن دادوستد می کنند.
ü استراتژی های استفاده از محصولات مالی یعنی استراتژیهایی که بیشتر از هر چیز دیگر ازمحصولات مالی استفاده میکنند
ü ابزارهای اعتبار ساز و ابزارهای حق مالی
۲-۹-۱ واسطه های مالی
واسطه مالی افرادی هستند که اوراق بهادار موجود در بازار را گردآوری و به انواع متفاوت آ تبدیل می کنند(هیبتی وهمکاران،۱۳۸۷)
واسطه های مالی بنگاه هایی هستند که به عنوان دلّالان نظام مالی در قبال سپرده های مردم اقدام به ایجاد پس انداز و وام م یکنند؛ وام های بلند مدت را تجهیزمی کنند و از این طریق نقدینگی را افزایش می دهند و از طریق ادغام تعداد زیادی وام،ریسک وام دهندگان کوچک )سپرده گذاران(را کاهش م یدهند (ختایی،۱۳۷۸)
۲-۹-۲مشخصه هاو ماهیت واسطههای مالی
- واسطههای مالی وجوه را از یک گروه (پساندازکنندگان) میگیرند و در اختیار گروه دیگر (بنگاه ها) قرار میدهند.
- هر یک از دو گروه از دریافت کنندگان و واگذارکنندگان بسیار بزرگ هستند تا بتوانند تنوع لازم را در دو طرف تأمین کنند. با توجه به این شرط، وضعیتی که یک نفر به نفر دیگر پولی قرض بدهد، مورد بحث نیست. به عبارت دیگر، اگر تعداد افراد در دو گروه زیاد نباشد، واسطهگری مالی محسوب نمیشود. (احسانی،۱۳۸۲)
۲-۹-۳ مهمترین واسطه های مالی
در کشورهای پیشرفته موسسات مالی مختلفی وجود دارد، ولی در ایران مهم ترین آنها عبارتند از:
- نهادهای سپرده پذیر(بانک های تجاری ,موسسات پس انداز ,بانکهای پس انداز,اتحادیه های اعتباری)
- مؤسسات تأمین مالی
- صندوق های بازنشستگی
- شرکت های بیمه(بیمه سوانح,بیمه عمر,بیمه اموال) ، (تبریزی،۱۳۷۶)
۲-۹-۴ نقش وکارکرد واسطه های مالی
ü وساطت در انطباق سر رسیدها
ü کاهش خطرباایجادتنوع
ارزشهای میانی بین ارزشهای ترجیحی را نشان میدهد مثلا ۸، بیانگر اهمیتی زیادتر از ۷ و پایینتر از ۹ است.
ج) محاسبات وزنهای نسبی
تعیین وزن «عناصر تصمیم» نسبت به هم از طریق مجموعهای از محاسبات عددی است. قدم بعدی در فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام محاسبات لازم برای تعیین اولویت هر یک از عناصر تصمیم با بهره گرفتن از اطلاعات ماتریسهای مقایسات زوجی است. خلاصه عملیات ریاضی در این مرحله به صورت زیر است. مجموع اعداد هر ستون از ماتریس مقایسات زوجی را محاسبه کرده، سپس هر عنصر ستون را بر مجموع اعداد آن ستون تقسیم میکنیم. ماتریس جدیدی که بدین صورت بدست میآید، «ماتریس مقایسات نرمال شده» نامیده میشود. میانگین اعداد هر سطر از ماتریس مقایسات نرمال شده را محاسبه میکنیم. این میانگین وزن نسبی عناصر تصمیم با سطرهای ماتریس را ارائه میکند.
د) ادغام وزنهای نسبی
به منظور رتبهبندی گزینههای تصمیم، در این مرحله بایستی وزن نسبی هر عنصر را در وزن عناصر بالاتر ضرب کرد تا وزن نهایی آن بدست آید. با انجام این مرحله برای هر گزینه، مقدار وزن نهایی بدست میآید.
سازگاری در قضاوتها
تقریباً تمامی محاسبات مربوط به فرایند تحلیل سلسله مراتبی بر اساس قضاوت اولیه تصمیم گیرنده که در قالب ماتریس مقایسات زوجی ظاهر میشود، صورت میپذیرد و هر گونه خطا و ناسازگاری در مقایسه و تعیین اهمیت بین گزینهها و شاخصها نتیجه نهایی به دست آمده از محاسبات را مخدوش میسازد. نرخ ناسازگاری[۵۰] وسیلهای است که سازگاری را مشخص ساخته و نشان میدهد که تا چه حد میتوان به اولویتهای حاصل از مقایسات اعتمادکرد. تجربه نشان داده است که اگر نرخ ناسازگاری کمتر از ۱/۰ باشد سازگاری مقایسات قابل قبول بوده و در غیر اینصورت مقایسهها باید تجدید نظر شود. قدمهای زیر برای محاسبه نرخ ناسازگاری بهکار گرفته میشود:
گام ۱٫ محاسبه بردار مجموع وزنی: ماتریس مقایسات زوجی را در بردار ستونی «وزن نسبی» ضرب کنید بردار جدیدی را که به این طریق بدست میآورید، بردار مجموع وزنی[۵۱] بنامید.
گام ۲٫ محاسبه بردار سازگاری: عناصر بردار مجموع وزنی را بر بردار اولویت نسبی تقسیم کنید. بردار حاصل بردار سازگاری[۵۲] نامیده میشود.
گام ۳٫ بدست آوردن max، میانگین عناصر برداری سازگاری max را به دست میدهد.
گام ۴٫ محاسبه شاخص سازگاری: شاخص سازگاری بصورت زیر تعریف میشود:
(۳-۲۳)
n عبارتست از تعداد گزینههای موجود در مساله
گام ۵٫ محاسبه نسبت سازگاری: نسبت سازگاری از تقسیم شاخص سازگاری برشاخص تصادفی[۵۳] بدست میآید.
( ۳-۲۴)
نسبت سازگاری ۱/۰ یا کمتر سازگاری در مقایسات را بیان میکند (مهرگان،۱۳۸۳،ص۱۷۳-۱۷۰)
شاخص تصادفی از جدول زیر استخراج میشود.
جدول ۳-۴- شاخص تصادفی
۱۰
۹
۸
۷
۶
۵
۴
۳
۲
۱
N
در این بین هر چند اغلب نوشته ها بر رفتار مدیران عالی و انطباق آن، با ماهیت و طبیعت کسب و کار سازمان و کمتر بر سایر کارکنان سازمان متمرکز بودهاند. با این وجود، به نظر می رسد منطقی باشد که فرض کنیم که سایر کارکنان و نیروی کار سازمان نیز میبایست مطابق با شرایط و طبعیت خاص کسب و کار، به گونهای متفاوت مدیریت شوند. این دیدگاه تمرکز اصلی ما در این مقاله است.
انتخاب اساسی[۲۳۹]۲ که میبایست در مطالعات ما صورت میگرفت این بود که کدام جنبه از جنبههای گوناگون سازمان مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
مطابق با مطالعات گذشته، برآن شدیم تا از نظریه عمومی[۲۴۰]۳ استراتژی سازمانی بهره گیریم. بر اساس مطالعات گذشته که به استراتژی و اقدامات منابع انسانی پرداخته بودند، تصمیم گرفتیم تا چارچوب پورتر را از استراتژیهای رقابتی استفاه نماییم. با بهره گرفتن از چارچوب استراتژی رقابتی سه الگوی ترکیبی از «استراتژی رقابتی- اقدامات مدیریت منابع انسانی» را توسعه دادیم. در این میان از ادبیات موجود- منابع دست دوم و پژوهشهای قبلی بهره گرفتیم.
سپس هر کدام از این سه الگو را به صورتی عمیق و با بهره گرفتن از داده های دست دوم و یافتههای حاصله و موضوعات راجع به کاربرد و تعدیل در الگوهای مشابه، بررسی و ارزیابی نمودیم. نتایج این تلاش به صورت کامل در این مقاله ارائه گردیده است. ابتدا مروری خواهیم داشت به ماهیت و اهمیت استراتژی رقابتی، و سپس به تشریح و توضیح مفهوم رفتارهای نقش مورد نیاز نهایتاً که ما را قادر میسازد تا میان استراتژیهای رقابتی و اقدامات مدیریت منابع انسانی همردیفی و پیوند برقرار نماییم خواهیم پرداخت.
۲-۳۲- استراتژیهای رقابتی
عامل حیاتی و تعیین کننده برای رشد و موفقیت یک شرکت توانایی آن شرکت در کسب و نگهداشت یک مزیت رقابتی است. یکی از شیوههای دستیابی به این مهم از طریق ابتکارات استراتژیک[۲۴۱]۱ میباشد. مک میلیان ابتکارات استراتژیک را توانایی اعمال کنترل بر رفتار استراتژیک در صنعتی که شرکت درآن رقابت می کند تعریف میکند. به میزانی که یک شرکت این ابتکار را به دست گیرد، به همان میزان رقبا وادار میشوند تا به صورتی واکنشی و یا بالعکس با نقشی فعال رفتار نمایند. مک میلیان معتقد است که شرکتهایی که موفق به کسب مزیت رقابتی میگردند میتوانند سرنوشت و تقدیر خویش را به دست گیرند. به هر میزان نیز که تقلید و یا حذف این مزیت برای رقبا مشکلتر باشد، کنترل شرکت پایدارتر شده و در نتیجه اثر بخشتر خواهد بود.
مفهوم مزیت رقابتی توسط پرتر به عنوان ذات و جوهره[۲۴۲]۲ استراتژی رقابتی مطرح گردیده است. بر اساس بحث وی شرکتها برای کسب مزیت رقابتی میتوانند از سه نوع استراتژی رقابتی بهره گیرند: نوآوری، ارتقاء کیفیت و کاهش هزینه. استراتژی نوآوری در محصول به منظور توسعه و تولید محصولات و یا خدماتی متمایز از سایر رقبا به کار برده میشود.؛ تمرکز اولیه این راهبرد بر معرفی چیزهای جدید و متفاوت است. ارتقاء کیفیت محصولات و یا خدمات نیز کانون توجه استراتژی ارتقاء کیفیت است. در استراتژی کاهش هزینه، شرکتها نوعاً تلاش میکنند تا مزیت رقابتی را از طریق تولید محصولات و خدماتی با پایینترین قیمتها به دست آورند.
۲-۳۲-۱- استراتژیهای رقابتی: رفتارهای نقش مورد نیاز[۲۴۳]۳
قبل از توسعه و برقراری ارتباط و همردیفی میان استراژی های رقابتی و اقدامات مدیریت منابع انسانی، میبایست «منطق و استدلال»[۲۴۴]۴ مناسبی برای این پیوند و هم ردیفی ارائه نمود. این منطق و استدلال بنیان مناسبی را برای پیشبینی، مطالعه، بازبینی و اصلاح و تعدیل استراتژیها و اقدامات در هر شرایط خاص را فراهم خواهد آورد. با توجه به پژوهشها و مطالعات گذشته، منطق به کار گرفته شده مبتنی بر «آنچه که از کارکنان مورد انتظار است» میباشد، ورای مهارتهای فنی، دانش و تواناییهای خاص برای انجام یک وظیفه مشخص. در واقع بیشتر از تفکر درباره مهارت، دانش، و توانایی خاص یک وظیفه، آنچه که مفیدتر است اندیشیدن درباره آنچیزی است که از کارکنانی در یک محیط اجتماعی کار و فعالیت میکنند مورد انتظار است. این رفتارهای مورد انتظار از کارکنان دقیقاً همان رفتارهای نقش مورد نیاز برای اهداف شرکت است. اهمیت نقشها و کج کارکردهای بالقوه آن در سازمانها، بویژه تعارض در نقش و ابهام در نقش، به خوبی مستند گردیده است.
با توجه به مطالعه و بررسی دقیق و عمیق ادبیات و داده های دست دوم، رفتارهای نقش گوناگون به عنوان ابزارهای اساسی برای کاربرد و اجرای استراتژیهای رقابتی محسوب میگردند. جدول ۲-۶: ابعاد گوناگون رفتارهای نقش کارکنان را نشان میدهد. بر اساس این ابعاد آنچه که از کارکنان به نمایش گذارده میشود میتواند ترکیبهای متفاوتی از رفتارهای نقش بر اساس ابعاد ذکر شده در جدول باشد. ابعاد نشان داده شده، ابعادی است که احتمالاً بیشترین تفاوتها را در میان رفتارهای مورد انتظار برای هر کدام از استراتژیهای رقابتی توضیح میدهند. در ادامه هر کدام از استراتژیها و رفتارهای نقش مورد نیاز آن را به تفصیل توضیح خواهیم داد.
جدول ۲-۶: رفتارهای نقش کارکنان برای استراتژی های رقابتی | |
۱٫ رفتارهای تکراری و بسیار قابل پیش بینی | (در مقابل) رفتارهای خلاقانه و بسیار نوآورانه |
۲٫ تمرکز کوتاه مدت | (در مقابل) رفتارهای بلند مدت |
۳٫ رفتارهای همکارانه و بسیار متقابل | (در مقابل) رفتارهای خودگردان و بسیار مستقل |
۴٫ توجه بسیار اندک به کیفیت | (در مقابل) توجه بسیار بالا به کیفیت |
۵٫ توجه بسیار اندک به کمیت | (در مقابل) توجه بسیار زیاد به کمیت |
۶٫ ریسک پذیری بسیار اندک | |
{وَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تُقْسِطُوا فِی الْیتَامَى…… وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً…. }
با آیۀ ۷:
{ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ… }
ونیز آیات ۲۱- ۱۹:
{یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا…. }
وبالاخرهایۀ ۱۲۷:
{َیسْتَفْتُونَکَ فِی النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ یفْتِیکُمْ… }
در ارتباط بوده واز نظر مضمون با یکدیگر تناسب داشته ورهنمودها وقوانین گوناگون فراوانی را مطرح میکنند.[۳۶۸]
همچنین در ذیل آیۀ{ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یحْیی وَ یمِیتُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدِیر}ٌ[۳۶۹] سورۀ مبارکۀ حدید معتقد است که، با این آیه، سیاق آیات حرکت جدیدی را شروع کردهاست وآن کوچ در ملکوت آسمانها وزمین است والبته با آیۀ قبلی نیز بی ارتباط نیست، بهاین صورت کههر چه در آسمانها وزمین است به تسبیح وتقدیس خدا میپردازد، ودر آیۀ دوم خدارا معرفی میکند که: خدائیکه مالک آسمانها وزمین است، و هیچگونه شریک و انبازی درمالکیت وحاکمیت خود ندارد. تسبیح و تقدیسی کهاز سوی همهاشیاء جـهان میشود، تسبیح و تقدیس بنده برای مالک منحصر به فردی استکه زنده میگرداند و میمیراند. حیات را میآفریند و مرگ را میآفریند. برای هر زندهای حیات را و ممات را مقدر مینـمـاید. دیگر چیزی جز قضا و قدر او وجود ندارد.
وی در ذیل آیۀ:
{ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُور}.[۳۷۰]
این ارتباط را این گونه به تصویر میکشد که؛ روند قرآنی دیگر باره به مالکیت وحاکمیت آسمانها و زمین برمیگردد، ولی در جولانگاه دیگریکه جدای از جولانگاه نخستینی استکه قبلاً مطرح بودهاست و بدان پرداختهاست. در جـولانگاه نخستین، از مالکیت و حاکمیت خدا در جولانگاه زندهگرداندن و میراندن و قدرت مطلق سخن رفته بود. در اینجا از مالکیت وحاکمیت خدا در جـولانگاه برگشت همه کارها به خدا سـخن میرود. برگشت هـمه کارها به خدا با مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین پیوند دارد، و مکمّل حقیقت آن است. [۳۷۱]
گاهی نیز علت ارتباط آیات یک سوره را باهم در نحوۀ بیان محتوی آیه میداند، بطور مثال در ذیل آیات ۱۵۳ ـ ۱۳۶ سورۀ مبارکۀ انعام ابتداء اشاره به محتوی کلی این دسته از آیات میکند، اینکه به مسأله قانون گذاری وفرمانروایی میپردازد ودال برسرشت این مسأله ( مسألۀ عقیدتی ) است و بیانگر جدی بودن این مسأله در آیین است، در ادامه به موضوعات آن اشاره میکند که عبارتند از مجموعهاندشهها وگمانهای جاهلی پیرامون اعمالشان دربارۀ میوهها و چهارپایان و…. و نحوۀ از بین بردن آنها توسط خدا، به نوع ارتباط این دسته از آیات با آیات اولیۀ این سوره پرداخته و مینویسد، سپس جدال با دعوت ایشان به گواه آوردن وکار را یکسره کردن خاتمه میدهد، درست بدانگونه که در آغاز سوره ( راجع بهاصل اعتقاد از ایشان گواه وشاهد خواست ) با بکار بردن خود عبارات واصطلاحات و…. تا روشن کند که مسأله یکی است، مسألۀ شریک برای خدا ومسألۀ قانون گذاری بدون اجازۀ خدا.[۳۷۲]
ارتباط بین آیات مجاور در یک سوره
یکی از انواع ارتباط و مناسب در قرآن، ارتباط آیات مجاور در یک سوره است که در بحثهای گذشته به آن اشاره کرده و نظرات مختلف را بررسی کردیم وگفتیم که:
مولف تفسیر المیزان از آنجایی که معتقد است ارتبا ط ما بین آیاتی است که در یک مرحله نازل شدهاست؛ یا بین آنها ارتباط روشنی وجود دارد[۳۷۳] بهاین نوع تناسب اهمیت خاصی قائل است و علاوه بر این کهاین گونهایات را در یک تقسیم بندی مستقل قرار داده، به تقسیم آنها نیز میپردازد در غیر این صورت برای برقرار کردن ارتباط هیچ گونه تلاشی نمیکند.
از جمله ذیل آیه ۱۰۰مائده آورده است که: این آیه سیاقش نحوهای است که گویا منفرد و غیر مرتبط به ما قبل و ما بعد خود نازل شده و گویا زحمت ارتباط دادن آن به ما قبل و ما بعدش زحمتی بینتیجه است.[۳۷۴]
اما در بسیاری از موارد بهاین نوع ارتباط اشاره نموده و از همین رهگذر به تفسیر آیات پرداختهاست. بطور مثال ذیل آیات ۲۴۴ تا ۲۵۲ سوره مبارکه بقرهاوردهاست که: اتصال روشنی که در بین این آیات به چشم میخورد، و ارتباطی که میان مسأله قتال و مسأله ترغیب در قرض الحسنه و نیز ارتباطی که میان این دو مسأله با سرگذشت طالوت و جالوت است، این نکته را به ما میفهماند کهاین آیات یک باره نازل شدهاست و منظور از آن بیان دخالتی است که قتال در شوون حیات و پدید آوردن روحیه پیشرفت است که در حیات دینی و دنیائیش دارد، و اهل قتال را به سعادت حقیقتشان میرساند. و بعد از تبیین این ارتباط و تناسب به
تفسیر آیات میپردازد. [۳۷۵]
مفسر بزرگ المیزان هم چنین در ذیل آیات ۲۸ تا ۳۲ آل عمران، ضمن تأکید بر این اتصال و ارتباط آوردهاست که:
با در نظرداشتن بیانی که ما در آیات سابق داشتیم، و گفتیم: مقام آیات مقام تعرض حال اهل کتاب و مشرکین و تعریض برایشان است، آیات مورد بحث هم بیربط با آن مطالب نیست، پس بین این آیات و آن آیات ارتباط هست. و بعد با کمک این ارتباط و اتصال این گونه نتیجهگیری میکند که: مرادر از کافرین در این آیات اعم از اهل کتاب و مشرکین است و….[۳۷۶]
گاهی نیز علت ارتباط آیات مجاور در یک سوره بیان تفصیلی آیات قبلی است؛ بطور مثال علت ارتباط آیات ۲۶_ ۱۷ سورۀ مبارکۀ رعد با آیات قبل از خود تفصیل وتوضیح آن آیات است؛ ولی معتقد است که در آیات ۱۶_ ۷ حجت را علیه مشرکان تمام نمود وفرق میان حق و باطل و افراد آنرا مشخص کرد در این آیات به بیان تفصیلی فرق میان دو طریق ( حق و باطل ) وهم چنین فرق تفصیلی میان اهل حق و باطل و سرنوشت آنها پرداختهاست. [۳۷۷] و گاهی نیز موضوع و مسألهای خاص باعث ارتباط دو دستهاز آیات در یک سوره میشود. بطور مثال مرحوم علامه (ره) ذیل آیات ۴۸ ـ ۹ سورۀ مبارکۀ طه خودش سؤال نموده که: آیات مورد بحث به چه وجهى متصل به ما قبل مىشود؟ در پاسخ میگوید وجهاتصالش این است کهایات ما قبل مساله توحید را خاطر نشان مىساخت، وبا این تذکر آغاز مىشد که قرآن مشتمل است بر دعوت حق و تذکر کسانى که بترسند، و با مثل این آیه ختم مىشد که
{ اللَّهُ لا إِلهالَّا هُوَ لَهالْأَسْماءُ الْحُسْنى}.
این آیات نیز با وحى توحید آغاز شده، و با همان وحى یعنى کلام موسى که گفت:
{ إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهالَّذِی لا إِلهالَّا هُوَ…}
و نیز کلام دیگرش در باره هلاک فرعون و طرد سامرى ختم مىشود.[۳۷۸]
علامه &همانطور که گفتیم علت ارتباط را در بین آیات، به یکباره نازل شدن آنها میداند. اما گاهی نیز در بین مجموعهای از آیات یک یا دوآیه را با آیات دیگر در ارتباط نمیداند. بطور مثال در ذیل آیات ۴۰ ـ ۳۰ سورۀ مبارکۀ انفال مینویسد: این آیات در سیاق آیات قبلى قرار دارد و با آنها متصل است، و غیر از آیه{ وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ} [۳۷۹]و آیهاى که دنبال آن است مابقى آنها با آیات اول سوره ارتباط و اتصال دارد، و اما آن دو آیه ظهور ارتباط و اتصالشان به پایه ظهور سایر آیات نمىرسد. وبعد از تفسیراین دو آیه و بررسی نظرات مفسران تأکید میکند که: پس، از همه مطالبى که گذشت ـ و خیلى هم طولانى بودـ به دست آمد کهاین دو آیه یعنى آیه{ وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ} تا آخر آیه بعدش با آیات سابقه و لاحقهاش که کلام در آنها علیه کفار قریش است در یک سیاق نیست، و خلاصهاین دو آیه با آیات قبل و بعدش نازل نشده.[۳۸۰]
سید قطب نیز بهاین موضوع اعتقاد داشته و بسیار اهمیت میدهد و این ارتباط را به دلیل عوامل مختلفی میداند بطور مثال موضوع سوره یکی از عوامل مهم چینش و ترتیب آیات است.[۳۸۱]
و آیه یا آیاتی که در موضوع خاصی بوده در یک بخش مستقل آورده شده و نویسنده با ظرافت و دقت خاصی این ارتباط و انسجام آیه را با آیات قبل و بعد از خود معین نمودهاست.[۳۸۲] بههمین دلیل میتوان این تفسیر را یک تفسیر مبتنی بر تناسب آیات معرفی کرد.
یکی از عناوینی که در تقسیم بندی آیات در فی ظلال دیده میشود عنوان «درس» است از این عنوان بیشتر وقتی استفاده میشود که میان آیات ارتباط وجود داشته باشد. بطور مثال سید قطب سوره بقره را به ۲۰ درس تقسیم میکند و هر درس را به صورت جداگانهای مورد توجه قرار داده و موضوعات و اهداف آن را تبیین میکند.
در درس چهارم ذیل آیات ۷۵ تا ۱۰۳ مینویسد: این دستهاز آیات با درس گذشته پیوند وثیقی دارد. درس گذشته قرآن کریم به یاد آوری نعمت های فراوانی که به بنیاسرائیل بخشیده بود پرداخته و از پیمان شکنیهای آنان سخن گفت و در این روند گفتار رو به گروه مومنان میکند و از بنی اسرائیل برایشان سخن
میگوید تا مسلمانان را از کید و مکر آنان بر حذر دارد و سرنوشت بنی اسرائیل برای آنها روشن گردد.[۳۸۳]
مفسّر فی ظلال در ذیل آیۀ ۳۶ نساء نیز این چنین میفرماید: این بخش با امر به پرستش خداوند یکتا و نهی از شریک ورزیدن بدو آغاز میشود، در ابتدای آن حرف عطف آمدهاست و چنین فرمان دادن و باز داشتن را با اوامر گذشته مذکور در درس پیشین ( آیات ۳۵ -۲۴ ) ربط میدهد اوامر ویژهای که درباره خانواده صادر شده بود. ارتباط میان این موضوعات دال بر وحدت همگانی فراگیر موجود در این آیین است.[۳۸۴]
سید قطب همین روش را در کل سوره بقره و در مجموع در تمام سور قرآنی در پیش میگیرد و آیات را به دسته های مختلف دستهبندی میکند و موضوع هر سوره را به صورت دقیق معین میکند و پیوند آنرا با درس قبلی بیان میکند.[۳۸۵]
انواع مناسبت میان آیات همجوار
گفتیم که در رابطه با تناسب و ارتباط بین آیات سه نظر کلی وجود دارد. عدهای منکر ارتباط آیاتند؛ عدهای ارتباط را فقط بین آیاتی که در یک مرحله نازل شدهاند میدانند؛ و عدهای نیز اعتقاد بهارتباط بین تمامیآیات دارند.
اگر از گروه نخست بگذریم و همراه دو گروه دیگر شویم یک سؤال پیش میآید و آن اینکه بین آیات (چه آنهایی که در یک مرحله نازل شدهاند و چه تمامیآیات) چه نوع مناسبتی برقرار است ؟
باید بگوییم که چون روابط و مناسبات بین آیات همیشه آشکار و روشن نیست پاسخ دادن به این سؤال نیز آسان نخواهد بود. اجمالا باید بگوییم کهارتباط یک آیه با قبل و بعد از خود دو حالت دارد:
الف) یا آشکار است؛ ب) یا غیر آشکار [۳۸۶]
و هر کدام از اینها اقسامیدارد که به بررسی آنها میپردازیم اما قبل از هر چیز باید متذکر شویم که در حالت اول ( آشکار بودن ارتباط بین آیات ) پیدا کردن نوع ارتباط آسانتر و اختلاف نظر بین دانشمندان علوم قرآنی کمتر است.که در حد توان مثالهای برای آن ذکر میکنیم اما حالت دوم است که کار یک مفسر را ارزشمند و بزرگ جلوه میدهد و بیشتر بهان خواهیم پرداخت و نظرات این دو مفسّر را نیز بررسی خواهیم
کرد.
الف) ارتباط و تناسب آشکار میان آیات
منظور از این نوع ارتباط این است که بخشی از کلام به گونهای به بخش دیگر متعلق باشد که پیش از انضمام بخش دوم سخن ناتمام باشد. در چنین فرضی پیوند اجزای سخن آشکار است مانند ارتباط میان مسند و مسند الیه؛ که موارد مختلفی میتواند داشته باشد از جمله:
گاهی یک آیه برای آیه قبلی در حکم صفت است. بطور مثال آیه ۴ سوره لقمان:
{ الّذینَ یُقیمونَ الصَّلاه و یُوتُونَ الزَّکاه و هُم بِالآخِرَههم یُوقِنون}[۳۸۷]
گاهی یک آیه برای تاکید معنا و مفاهیم آیه قبل است. یا تاکیدی است برای عبارات قبلی همان آیه. بطور مثال مرحوم علامهایه ۱۴۷ بقره را تاکیدی به بیان قبلی میداند [۳۸۸]
گاهی آیه برای تفسیر آیات و عبارات قبلی است و معنای آنرا توضیح داده و روشن میکند
بطور مثال در آیه: ۵۲ آل عمران که میفرماید:
{ قالَ الحَواریُون نَحنُ اَنصارُ اللهامنّا بِالله }[۳۸۹]
مینویسد: جمله{امنا بالله} به منزله تفسیری است برای جمله {نحن انصار الله}[۳۹۰]
ودر ذیل آیۀ ۵۴ سورۀ مبارکۀ توبه میگوید: این آیههمان نپذیرفتن انفاق منافقین را به بیانى مفصلتر تعلیل مىکند و به عبارت دیگر به منزله شرح و توضیح فسق ایشان است، و در آن، کفر به خدا و رسول او، و کسالت وبى میلى در نماز خواندن، و کراهت در انفاق از ارکان نفاق آنان شمرده شدهاست.[۳۹۱]
و گاهی نیز به منزله بدل آیه و عبارات قبلی است.
بطور مثال علامه & در ذیل آیه ۵۶ سوه مبارکهانفال{ الَّذینَ عاهدتَّ مِنهُم ثُم ینْقُضُون َعَهدَهُم فِی کُلِّ مَرَّهٍ وَهُم لا یتَّقُونَ} ترجمه: همانا کسانی که با برخی از آنان (بارها) پیمان بستی ولی هر بار پیمانشان را میشکنند واز خدا پروا نمیکنند
مینویسد: بیانی است برای کسانی که کافر شدند در آیه گذشته یا بدل است برای آن بدل بعض از کل.[۳۹۲] همچنین در ذیل آیۀ:
{وَ فَضَّلَ اللَّهالْمُجاهِدِینَ عَلَى الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً دَرَجاتٍ مِنْهُ…} [۳۹۳]
درجههاى او کانّه لفظ” فضل” متضمن معناى اعطاء و یا معنایى شبیه بهان است و جمله” دَرَجاتٍ مِنْهُ”، بدل و یا عطف بیان براى جمله” أَجْراً عَظِیماً” است و مىخواهد بفرماید: خداى تعالى مجاهدین را اجرى عظیم داده، در حالى کهانان را بر قاعدین اجرى عظیم بخشیده و یا پاداش داده، و آن اجر عظیم عبارت است از درجاتى از ناحیه خودسید قطب نیز بهاین از ارتباطها توجه داشته و در تفسیر آیات استفاده نمودهاست از جمله در ذیل آیۀ اول سورۀ مبارکۀ ابراهیم در تفسیر واژۀ صراط مینویسد:
صراط بدل از نور است. صراط خدا، راه او، و سنت او، و قانون او استکه بر هستی فرمانروائی میکند، و شریعت او استکه بر زندگی فرمانروائی دارد. نور به سوی این راه هدایت میدهد و رهنمود میکند، یا نور همان راهاست. این معنی بهتر است. چه نوری که در خود نفس درخشان است، همان نوری استکه در خود جهان رخشان است. آن هم همان سنتکه قانون است و آن هم خود شریعت است. نفسیکه در این نور زندگی میکند در فهم و درک راه خطا نمیپوید، و در فکر و اندیشه به خطا نمیرود، و در رفتار و کردار اشتباه نمیکند. پس همچون نفسی بر راه راستی قرار دارد.[۳۹۴]
ودر ذیل آیۀ ۴۵ آل عمران نیز دربارۀ واژۀ مسیح این گونهاظهار نظر میکند که: این مژدۀ کامل وگویائی است که کار را یکسره روشن میکند. مژده به کلمه ای از جانب خدا است که نامش مسیح عیسی پسر مریم است… (مسیح)، در این عبارت، بدل واژۀ (کلمه) است، و در حقیقت همان (کلمه) است.[۳۹۵]
گاهی یک یا چند آیه به مقتضای سیاق آیه عطف به آیه یا آیات قبل از خود است، مانند این جمله { وَ إِذْ یمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا… }، [۳۹۶] که عطف بر جمله سابق یعنى{ وَ إِذْ یعِدُکُمُ اللَّهاحْدَى الطَّائِفَتَینِ أَنَّها لَکُمْ”} بوده، و بنابراین، آیه شریفه در سیاق بیان نعمتى است که خداوند بر ایشان ارزانى داشته و آنان را با احسانهایى که به آنان کرد و خود آنان در آن نعمتها دخالتى نداشتند تایید فرمود[۳۹۷].
و نیز دربارۀ این عبارت از آیۀ ۱۱ سورۀ مبارکۀ رعد { وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ}مینویسد: این جمله عطف بر جمله{ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ} و مفسّر آنست و معناى تعلیل را مىرساند، وقتى مردم غیر از خداى سبحان والیى نداشته باشند که متولى امرشان شود، قهراً کسى را نخواهند داشت که جلو خداوند متعال را بگیرد و نگذارد خواستههایش را علیهایشان اجراء سازد.[۳۹۸]
وگاهی یک آیه را دنبالۀ آیۀ قبلی میداند و به تفسیر آن پرداختهاست؛ مثلاً در ذیل آیۀ: { اللَّهُ یعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ کُلُّ شَیءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدار}.[۳۹۹]
معتقد است که: این آیه با آیه بعدىاش نظیر دنبالهاى است براى آیه قبلى، زیرا مضمون آنها این است که خدا بر هر چیزى عالم است، و بر هر چیز قادر است، و دعا را بهاجابت مىرساند، و هر چیزى براى او خاضع است، پس او سزاوارتر به ربوبیت است، و نیز امر آیات به دست اوست، نه به دست تو، و تو منذرى بیش نیستى.[۴۰۰]
گاهی نیز یک دستهاز آیات در مقابل دستهایی دیگر از آیات قرار گرفتهاند تا معنای آیات قبلی را تکمیل نمایند وبرای شنونده جای سوالی نماند.
سید قطب در این زمینهایات ۶۰ ـ ۴۹ سورۀ مبارکۀ ص را در مقابل آیات قبلی ( ۴۸ ـ ۱۷ ) میداند واین گونه به توضیح وتفسیر آنها میپردازد.
آیات قبلی در بارۀ زندگی و یـاد و یادآوری بندگان برگزیدۀ یزدان در همین دنیا بود. از بلا و مصیبت و امتحان و آزمون و صبر وشکبائی و رحمت و عنایت ولطف و فضل خدا سخن رفت…. پس از آن روند قرآن با تکذیبکنندگان و سرکشان به جهان دیگر میرود و در سرای جاویدان رویاروی ایشان میشود… روند قرآن گامهایش را در صحنهای از صحنههای قیامت به جلو برمیدارد و دنباله آن را میگیرد.
سپس برای دقیقتر نشان دادن این ارتباط وهماهنگی از کتاب دیگر خود یعنی مشاهد القیامه فی القرآن کمک میگیرد و مینویسد: این صفحه با منظره متقابل کامل در مجموعه و اجزاء و در سیماها و نمادها است: منظرۀ «پرهیزگاران و متقیانی« است که دارای «حسن عاقبت و سرانجام نیک» هستند. و منظرۀ «طاغیان و سرکشانی» استکه دارای «سوء عاقبت و سـرانجام بد» هستند… [۴۰۱]
وهمچنین ذیل آیات ۱۶، ۵ سورۀ مبارکۀ لیل، ابتدا به معنای اجمالی آنها اشاره کرده، وطبق سیاق آیات مردم را به دو دسته تقسیم کردهاست، بهاین صورت که: کسانی هستند که جان و مال خود را ببخشد، و از خشم و عذاب خدا خود را بپرهیزد، و بهاین عقیدهایمان و باور داشته باشد، و کسانی که بخل ورزد در جان خود و در مال خود، و خود را بینیاز از خدا و از هدایت او بداند، و این عقیدۀ خوب را تکذیب کند.
وی بدین صورت نتیجه میگیرد که: سعی و تلاش شما درحقیقت خود، در انگیزههای خود، در رویکرد و جـهت خود، و در نتائج و حاصل خود، گوناگون است مردمان در این زمین، سرشتهایشان، جهتها و خواستهایشان، اندیشهها و جهانبینیهایشان، تلاشها و پویشهایشان، گوناگون است. انگار هر فردی از آنان جهان ویژهای است و در ستارۀ ویژهای زندگی میکند.
اینان دو صف هستند، صفهائی که در هر یک از آنها مردمان مختلفی، و سعی و تلاش جداگانهای، و برنامههای متفاوتی، قرار دارد. هر یک از این دو صف در این زندگی راهی را در پیش میگیرد و هر یک از این دو صف در راه خود توفیق پیدا میکند[۴۰۲]
البته علاوه بر موارد فوق موارد دیگری از قبیل معترضه بودن، شاهد بودن بر آیه قبلی، پاسخ به سؤال مطرح شده در آیه قبل و… نیز گفته شده که برای جلوگیری از اطاله کلام از آنها میگذریم.
ب) ارتباط غیر آشکار و پوشیده بین آیات
منظور از این ارتباط بین آیات این است که گاهی آیات ظاهراً جملات مستقلی به نظر میرسند و هیچ تناسب و ارتباطی بین دو آیه و دو عبارت دیده نمیشود اما با کمی ژرف اندیشی و دقّت این ارتباط نیز کشف خواهد
شد.
این نوع از ارتباط خود بردو حالت است.
الف) گاهی قسمتی از آیه با یک حرف عطف مشترک به ما قبل خود ارتباط مییابد که در این صورت باید میان دو جمله وجه جامع و جهت مشترکی وجود داشته باشد.