قانون تایم شرینگ اسپانیا نیز آنرا قراردادی میداند برای استفاده اموال که بیش از یک سال است که مطابق آن مصرف کننده در مقابل عوض حق استفاده یک یا چند اقامتگاه شبانه را برای بیش از یک دوره اقامت را به دست میآورد. همان گونه که ملاحظه می شود این تعاریف، تعاریف قانونی هستند. دکتر عبدالحسین شیروی متعتقدند: «تعاریف قانونی تعاریف واقعی نیستند و ماهیت حقوقی عقد را به خوبی نشان نمیدهند زیرا این تعاریف فقط کارکرد و نحوه ی عملکرد معرَّف را نشان می دهند». تعاریف متعددی نیز از سوی نویسندگان داخلی در مورد قرارداد مذکور ارائه شده است که البته این تعاریف تفاوت زیادی با یکدیگر ندارند: «اصطلاح بیع زمانی به نوع خاصی از انتقال مالکیت اطلاق می شود که طبق آن، مالکان حق استفاده از ملک را به صورت زمان بندی شده پیدا می کنند.» نویسندهای دیگر، بیع زمانی را قراردادی میداند که به موجب آن شخص مالک، ملکی را برای زمانی مشخص در طول سال (مثلاً برای یک ماه) به مدت نسبتاً طولانی (مثلاً 99 سال) به دیگری منتقل می کند. بنابراین از نظر حقوقی این قراردادها ازجهتی دارای خصوصیات قرارداد بیع میباشند و از جهتی دارای خصوصیات قراداد اجاره. به جهت اینکه قرارداد در قالب عقد بیع منعقد می شود و خریدار مالک ملک می شود و می تواند انحاء تصرفات را در مقطعِ زمانی خویش در آن انجام دهد؛ قرارداد بیع محسوب می شود. اما از این جهت که مالکین متعدد میتوانند در طول سال ملک مورد نظر را تصرف کنند و همچنین از این جهت که خریدار فقط حق استفاده از ملک را در زمان مشخص (مثلاً 20 سال) دارد و پس از آن قرارداد خاتمه مییابد؛ قراداد شبیه عقد اجاره است. البته ناگفته نماند که میتوان این قرارداد را مانند هر بیع دیگری برای همیشه منعقد کرد؛ همان گونه که قانون سوئیس یا قانون فرانسه زمان حداقلی را تعیین ننموده است. نویسندهای دیگر، بیع زمانی را این چنین تعریف می کند: «رابطه مالکی اشخاص متعدد با ملک به صورت بهرهمندی هر یک از مالکان از آثار این رابطه، محدود به فواصل منظم و متناوب زمانی براساس سهم یا توافق طرفین».
یکی دیگر از محققین در این زمینه این عقد را این چنین تعریف می کند «تایم شرینگ عبارت است از تملیک عین به خریدار، با برقراری حق انتفاع یا استیفای منفعت در مدت مقرر و معین به نحو سالانه و عوض معلوم.» همین نویسنده خاطر نشان می کند تایم شرینگ را مالکیت زمانی، بیع زمانی و یا غیره ترجمه کنیم مشکل را حل نمیکند. این اصطلاح اساساً معادل فارسی ندارد، ولی به هر حال یک نوع قرارداد است که مناسب برای کسانی است که میخواهند مالی را به قیمتی نازل بخرند و در زمان محدود و مشخص از آن منتفع شوند. جوهر و اقتضای این قرارداد فروش مال منقول یا غیر منقول با مالکیت شش دانگ به خریدار است، با این شرط که خریدار از مال مورد نظر در زمان متناوب معین شده در قرارداد و بدون انجام تصرفات مادی اساسی، منتفع شود. محققی بعد از بیان نمودن تعاریف متعددی که از سوی نویسندگان خارجی و داخلی صورت گرفته است، بیع زمانی را این چنین تعریف می کند: «دارا شدن عین یا منفعت به تبع عین، برای دوره یا مدت زمان معین،که مالکان به نوبت در طول زمان در آن عین با یکدیگر سهیم بوده و حق استفاده از عین را در نوبت اختصاصی خود دارا میباشند». تعریف اینجانب نیز بدین نحو است: بیع زمانی تملیک عین به خریداران، به عوض معلوم است؛ بدین نحو که هر یک از آنان مفروزاً، مالک مبیع در مقطعِ خاصی از زمان می شود. این تعریف دست کم این مزیت را دارد که به روشنی مشخص مینماید که تمامی مالکین در مبیع مالکیت مشاع ندارند و مالکیت آنان در مقطع زمانی خویش مفروز است.