بهداشت روانی حالتی است که از نظر جسمی ،روانی و عاطفی ، در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد ، برای فرد مطلوب ترین رشد را ممکن میسازد.[۴۱]
فرهنگ بزرگ روان شناسی لاروس ، بهداشت روانی را چنینتعریف میکند : « در استعداد روان برای هماهنگ ،خوشایند و مؤثر کار کردن ، برای موقعیت های دشوار انعطاف پذیر بودن و برای بازاریابی تعادل خود ،توانایی داشتن.[۴۲]
بهداشت روانی عبارت است از پیشگیری از بروز بیماری های روانی و سالم سازی محیط روانی اجتماعی تا افرادجامعه بتوانند با برخورداری از تعادل روانی با عوامل محیط خود رابطه و سازگاری صحیح برقرار کرده و به هدفهای اعلای تکامل انسانی برسند.
بهداشت روانی به منظور پیشگیری اولیه شامل کلیه اقدامات و تدابیری است که از شیوع و بروز بیماری های روانی جلوگیری کرده که به تمام طبقات و گروه ها اعم از پیر و جوان و کودک و بزرگسال مربوط می شود . به هر صورت رابطه فرد با فرد ،فرد با افراد ،روز به روز در حال تغییر و تحول است توانایی ایجاد رابطه صحیح با دیگران ، برقراری مناسبت با افراد و چگونگی این روابط از نظر بهداشت روانی بسیار حائز اهمیت است .
۲ـ۲ـ۲ـ دوستیهای قبل از ازدواج و تأثیر آن بر بهداشت روانی زندگی زناشویی
ارتباط جوانان با جنس مخالف موجب بیداری تخیلات شهوانی و تحریکات اتفاقی میشود ، لذااگر مسائل جنسی برای جوانان حساب شده و کنترل شده باشد و جوان بتواند از راه صحیح که مورد قبول اجتماع او نیز هست با جنس مخالف خود رابطه درست و مشروع برقرار کند هرگز با مشکل روبرو نخواهد شد و چه بسا این رابطه ممکن است بر بهداشت روانی زندگی زناشویی او درآینده تأثیر بگذارد.[۴۳]
بنابرین مسئله ازدواج یکی از مسائلی است که از نظر بهداشت روانی نهایت اهمیت را دارد چون در ازدواج رابطه بسیار نزدیک و طولانی بین زن و مرد برقرار میگردد لذا قبل از ازدواج شرایطی را که لازمه زناشویی موفقیت آمیز است باید در نظر گرفت از آنجایی که نیاز زن و مرد به آشنایی و معاشرت با یکدیگر نیازی طبیعی و جهانی است . لذا باید این نیاز از راه درست و صحیح ارضا شود.
اکثر جوانان معتقدند که رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج میتواند در زمینه شناخت بهترهمسر آینده مؤثر باشد و بعضی ها هم عکس این عقیده را دارند و معتقدند که این روابط قبل از ازدواج نباید باشد و دختر و پسر نباید از ازدواج با هم ارتباط داشته باشند پس مشخص است که این مسئله نیازمند بررسی های متعددی میباشد.[۴۴]
۲ـ۲ـ۳ـ تعریف سلامت روانی از دیدگاه دانشمندان مختلف
دانشمندان علم روان شناسی به طور اختصاصی به تعریف سلامت روانی پرداختهاند از جمله : پاولف[۴۵]:اساس مکتب خود راب ر واکنشهای تحریکی [۴۶] و وقفه ای [۴۷] که بر مبنای تقویت و تنبیه ایجاد میگردد قرار میدهد،او معتقد است که رفتار عادی ،رفتاری است متعادل که به خوبی میتواند در مقابل استرس مقاومت کند.
بعضی از قوانین دیگر نیز سلامت روانی را به مقاومت فرد نسبت به استرس ها میسنجد که به اصطلاحاتی مانند تحمل اضطراب ،تحمل محرومیت و قدرت ایگو[۴۸] بر می خوریم . بعضی از این مؤلفین معتقندند که فشار روانی ،اضطراب [۴۹] ،محرومیت [۵۰] و یا ناخرسندی هم در افراد طبیعی و هم در افراد بیمار وجود دارد و تفاوت بین سلامتی و بیماری به علت ایجاد واکنش نیست ، بلکه شدت واکنش میباشد که در حالات بیماری ، موجب از بین بردن اساس تمامیت شخصیت که در افراد عادی موجود است میگردد.
جونز[۵۱] ، از سلامت روانی به عنوان خوشحال بودن [۵۲] یاد میکند و بعضی نویسندگان دیگر ارضای خاطر[۵۳] را به کار میبرند.
بوهم[۵۴] می نویسد که سلامت فکر حالتی است که رفتار اجتماعی فرد ،هم پذیرش اجتماعی [۵۵] و هم اقنای فردی [۵۶] را شامل میشود.
به طور کلی باید گفت که مردم وقتی احساس خوشحالی میکنند که آنچه از زندگی متوقع هستند به آنان داده شود و لذا این نوع خوشی وابسته به رویدادهای خارجی است و خود فرد کنترلی بر روی آن ندارد.
فروید[۵۷] : معیاری که برای سلامت روان از دیدگاه فروید مطرح میشود ، وجود تمامیت در نیروی روانی میباشد منظور از تعادل بین نهاد ،من[۵۸] ، فرامن[۵۹] ، از طرفی و ناخودآگاه [۶۰] از طرف دیگر میباشد.[۶۱]
آدلر [۶۲]: فرد سالم ، روش زندگی خود را با واقع بینی کامل،طرح میکند تا به هنگام پیاده شدن منجر به بروز احساس حقارت غیر قابل جبران نگردد. تأکید در مکتب آدلر بر روابط بین فردی موجب تحقیقات گسترده ای در عوامل اجتماعی بیماریهای روانی شده است .
۲ـ۲ـ۴ـ تعریف سازمان بهداشت جهانی
سازمان بهداشت جهانی در زمینه سلامت روانی میگوید :« تندرستی عبارت است از وجود وضع مطلوب و خوب جسمی و روحی و اجتماعی یک فرد ». در این تعریف فقط عدم وجود بیماری مطرح نگردیده و میدان وسیعتری را دارا میباشد.
۲ـ۲ـ۵ـ معیار سلامت روانی در مکتب اسلام
معیار سلامت روانی در مکتب اسلام تحت عنوان رشد به کار رفته است . لغت رشد به معنای قائم به خود بودن ،هدایت ،نجات ، صلاح و کمال آمده است چنانچه مشاهده میگردد، دستیابی به حداقل رشد مجوزی برای انجام معاملات و دخالت در دارای تلقی شده است و در این مورد معنای قائم به خود بودن وتوانایی زندگی مستقل داشتن بیشتر مورد توجه است .
دستیابی به حداکثر رشد که به طور مترادف با تکامل به کار میرود در حقیقت فلسفه زندگی از دیدگاه اسلام میباشد . یقیناً هیچ فرد عاقلی نمیتواند ادعا کند که به حداکثر رشد و تکامل دست یافته است و امکان دستیابی به مراحل پیشرفته تر برای اومقدور نیست.
علاوه بر مفهومکلی تکامل و رشد که به عنوان معیار ایده ال سلامت روانی میتوان از متون اسلامی استخراج کرد ،آموزش های گسترده ای نیز در مورد جنبههای علمیبسیار و در ضمن از سادگی و قابل فهم بودن و در حد گروههای مختلف اجتماعی برخوردارند بعضی از نمونه های این آموزش ها عبارتند از : قدرت عقل نسبت به نظرات مختلف و گزینش ایمان به خدا و احساس تعهد و تکلیف نسبت به خدا و دوری از قدرتهای ضد خدا .
احساس امنیت نسبت به گفتار و رفتار شخصی.
انجام به موقع هر کار با توجه به شرایط زمان و مکان .
برنامه ریزی و کوشش در امورمفید و دوری از هر کار بی فایده .
قدرت تحمل نسبت به مردم و مدارای با آن ها.
حسن خلق .
تقسیم وقت خود و توجه به سه نیاز اصیل انسان ( زندگی روزانه ، معاد ،لذت جویی).
کوشش در دستیابی به علم و حکمت حتی با از دست دادن رفاه.
راز داری وکنترل رفتار.
عدم خودپسندی.
برداشت واقع بینانه از جهان ، توجه به نشانه های خداوند و پندگرفتن از تاریخ و تجارب خود و دیگران .
حضرت علی (ع) معیارهای ایده آل سلامت روانی را به صورت زیر شرح میدهد :
تا چند صفت در انسان نباشد عقلش کامل نشده است ،مردم از کفر وشرارتش در امام و به نیکی و هدایتش امیدوار باشند ، زادی داراییش را ببخشد و زیادی گفتارش را نگه دارد ،بهره او از دنیا به مقدار قوتش باشد ، تا زنده است از دانش سیر نشود ، ذلت با خدا را از عزت با غیر خدا دوست تر دارد ،نیکی اندک دیگران را زیاد ونیکی بسیار خود را اندک شمارد.[۶۳]