“
مبنای نظری دیگری که انتقاد از تفسیر فازاری و همکاران (۱۹۸۸) از حساسیت جریان نقدی-سرمایه گذاری از سوی آلتی[۴۶] (۲۰۰۳) ارائه شده است که نشان داد که یافته های فازاری و همکاران (۱۹۸۸) به طور ساده از یک مدل نئوکلاسیک نتیجه گرفته میشد که شرکتهای جوانتر با یک نااطمینانی در مورد جنبههای رشدشان روبرو میشوند و این نااطمینانی به وسیله حساسیتهای جریان نقدی، رفع می شود که در نتیجه، نشاندهنده ارزش پتانسیل رشد بلندمدتشان است. درجهبندی مدل آلتی (۲۰۰۳) نشان داد که سررمایهگذاری به جریان نقدی برای تمام شرکتها، بعد از کنترل توبین Q، حساسیت دارد. در این مدل، حساسیت سرمایه گذاری-جریان نقدی برای شرکتهای کوچکتر و جوانتر با نرخ رشد بالا، بیشتر است. در حالی که، این شرکتها از طریق شناخت جریان نقدی، کیفیت پروژههایشان را درک میکنند. از سوی دیگر، گومز (۲۰۰۱) و آبل و ابرلی[۴۷] (۲۰۰۲و۲۰۰۴) چارچوبهای نظری را ایجاد کردند که ارتباطات مثبت جریان نقدی – سرمایه گذاری در غیاب ناکارآمدیهای بازار مالی، به وجود می آید (باچچتی و همکاران[۴۸]، ۲۰۱۰).
۲- ۲- ۱۷- درماندگی مالی- سرمایه گذاری – جریان نقدی
در تحقیقات ابتدایی میلرومودیلیانی (۱۹۵۸)، تصمیمات مالی و سرمایه گذاری شرکت می تواند، در غیاب ناسازگاری بازار[۴۹]، مستقل در نظر گرفته شود. بسیاری از تحقیقات در مورد اطلاعات نامتقارن و ناکاراییهای بازارسرمایه نشان دادند که ناسازگاریهای بازار، تأمین وجوه خارجی را بسیار گرانتر از تأمین وجوه داخلی میکنند.
با توجه به نظر میلر و مودیلیانی، اشخاصی مانند فازاری، هوبارد و پترسون[۵۰] (۱۹۸۸) این بحث را عنوان میکنند که تصمیمات سرمایه گذاری شرکت که تقریباً باعث خروج تمام وجوه داخلی ارزان قیمتشان می شود (و در نتیجه، ضریب پرداخت سود سهمی کمی دارند) دارای حساسیت بیشتری به نوسانات در جریانهای نقدیشان، در مقایسه با شرکتهایی که سود تقسیمی بالایی را پرداخت میکنند، هستند. نگهداری وجه نقد، فرصتهای سرمایه گذاری یک شرکت را ثابت نگه میدارد، یک کاهش در وجوه داخلی ممکن است باعث کاهش مخارج سرمایهای به وسیله شرکتها، با بهره گرفتن از کاهش هزینه های اطلاعاتی، شود. آنها گفتند که “اگر مشکلات اطلاعاتی در بازارهای سرمای همنجر به محدودیتهای مالی در سرمایه گذاری شود، آن محدودیتها باید برای شرکتهایی که بیشتر درآمدشان را انباشته میکنند، آشکارتر شود. اگر تأمین مالی از داخل شرکت و خارج شرکت تقریبا جایگزین مناسبی برای یکدیگر باشند، به هر حال، فعالیتهای نگهداشت باید اندکی سرمایه گذاری به وسیله شرکت را نشان دهند. شرکتها تمایل دارند که به آسانی با بهره گرفتن از تأمین مالی از خارج از شرکت، در هنگامی که تأمین مالی از داخل شرکت دارای نوسان است، برای هموار کردن سمایهگذاری اقدام کنند” (آسکیگلو و همکاران[۵۱]، ۲۰۰۵).
گومز[۵۲] (۲۰۰۲) بحث می کند که بستانکاران حرفهای، که تنها بر جریانهای نقدی عملیاتی تأکید میکنند، می توانند در مورد عملکرد شرکت و توانایی آنها در انجام تعهدات اشتباه کنند. جریان نقدی عملیاتی مثبت گزارش شده نمیتواند تضمین کند که شرکت به خوبی عمل می کند. شرکتها اگر جریان نقد عملیاتی خالص برای سرمایه گذاری و نیازهای مالی کافی نباشد، می توانند دچار مشکلات مالی شوند. گومز (۲۰۰۲) پیشنهاد میدهد که تحلیل تمام جنبه های صورت جریان وجوه نقد (تمام طبقات با هم) می تواند برخی سیگنالهای درماندگی مالی را نشان دهد. به علاوه، سندر[۵۳] (۲۰۰۲) بیان میدارد که جرریان نقد کل منفی (مثبت) نمیتواند همیشه نشانگر عملکرد مالی بد (خوب) شرکتها باشد. سندر (۲۰۰۲) از موارد وال-مارک[۵۴] و کمارک[۵۵] در تحلیل خود استفاده می کند. وال مارک از جریان نقد کل منفی، به دلیل سرمایه گذاریهای بزرگ در فعالیتهای اقتصادی خود، برخوردار است. ولی یک شرکت کامیار و در حال رشد است. در مقایسه، کمارک، که جریان نقد مثبت را گزارش کردهاست، با درماندگی مالی روبرو شد و در سال ۲۰۰۲ اعلام ورشکستگی کرد.
یک شرکت که به خوبی کار می کند معمولاً جریان نقد عملیاتی خالص مثبتی را تولید می کند و از جریان نقد اضافی بای نیازهای مالی و سمایهگذاری استفاده میننماید (برای مثال خرید تجهیزات و دارایی و زمین و پرداخت بدهی). بر همین منوال ترکیب جریان نقد عملیاتی مثبت و جریان نقد فعالیتهای تأمین مالی و سرمایه گذاری منفی می تواند نشلانگر یک عملکرد مالی خوب باشد. ترکیب جریان نقد عملیاتی مثبت و جریان نقد حاصل از فعالیتهای سرمایه-گذاری منفی (به عنوان مثال خرید دارایی)، و جریان نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی مثبت (برای مثال استقراض و افزایش سرمایه) همچنین می تواند بیانگر یک شرکت سالم و در حال رشد باشد. شرکت با فراوانی فرصتهای سرمایه گذاری روبرو است ولی دارای محدودیت در زمینه جریان نقد حاصل از عملیات است؛ بنابرین با بهره گرفتن از جریان نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی ورودی برای استفاده از فواید فرصتهای سرمایه گذاری استفاده می کند.
یک شرکت هنگامی نشانههایی از درماندگی مالی را نشان میدهد که نتواند مقدار وجه نقد کافی برای نیازهای خود را تولید کند. هنگامی که شرکتهای دارای درماندگی مالی به کمبود جریان نقد عملیاتی برخورد میکنند، آن شرکتها از جریانهای نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی و سرمایه گذاری برای پوشش این نقصان استفاده میکنند. ترکیب جریان نقد عملیاتی منفی و جریان نقد مثبت تأمین مالی و سرمایه گذاری نشاندهنده این است که یک شرکت با درماندگی مالی جدی روبرو شده است. این ترکیب بیان می کند که شرکت وجه نقد عملیاتی کافی ندارد و مجبور است دارایی ها را به فروش برساند و پول بیشتری را برای حل مشکلات مالی خود (و/یا سهام بیشتری را انتشار دهد) قرض کند. در این مورد، شرکت اگر با آن رویه در تولید مقدار وجه نقد عملیاتی کافی ادامه دهد، می تواند با نکول بدهی روبرو شود و دیگر نمیتواند برای پوشش کمبودهای نقدینگی خود از جریانهای نقد ورودی حاصل از فعالیتهای سرمایه گذاری و تأمین مالی استفاده نماید (جانتادج[۵۶]، ۲۰۰۶).
۲- ۲- ۱۸- سرمایه گذاری و جریانهای نقدی
“