برای این که دانشآموزان به یادگیری اثربخش نایل آیند، معلم باید طی فرایند تدریس به اصولی که یادگیری بر آن استوار میشود، توجه داشته باشد، مانند:
افکار، عواطف و تصویرسازیهای ذهنی به طور همزمان در تعامل با یکدیگرند، و به تغییر اطلاعات میپردازند. کاربرد روشهای مختلف به منظور فعالسازی بخشهای مختلف مغز و هماهنگ ساختن تجربههای دانشآموزان بسیار ضروری است.
محتوای برنامهی درسی باید با توالی مناسب تنظیم و تدریس شود، اطلاعات را باید به اجزای معنیداری تفکیک کرد و زمینه را برای درک و دریافت کلی از اطلاعات را آماده ساخت.
زمینهی حسی تدریس موجب واکنش بیشتر مغز میشود. همهی جنبههای محیط آموزش در یادگیری مؤثرند. معلم باید علاقهی دانشآموزان را از طریق احترامگذاری به احساسات، عقاید و … برانگیزد. با آنان ارتباطات غیررسمی منطقی داشته باشند و شرایط متنوع و مطلوبی را برای یادگیری به وجود آورند.
مغز در برابر الگوهای فاقد معنا مقاومت میکند. مغز، الگوها را تولید میکند. الگوسازی، یعنی سازماندهی اطلاعات. به اطلاعات از هم گسیخته و غیرمرتبط الگوی فاقد معنا گفته میشود.
دانشآموزان پیوسته در حال الگوسازیاند. نمیتوان الگوسازی را متوقف ساخت. اما میتوان آنان را جهت داد. تصویرسازی ذهنی و تفکر انتقادی نمونههایی از الگوسازیاند. تدریس اثربخش، دانشآموزان را قادر میسازد تا الگوسازی کنند. برقرار ارتباط میان برنامهی درسی و زندگانی زمینهی معناسازی و الگویابی را برای دانشآموزان به وجود میآورد.
عوامل مختلفی در یادگیری نقش دارند، مانند: زمینههای ذهنی، هیجانها، اعتماد به نفس، انتظارات و … معلم باید نگرشها و احساسات دانشآموزان را بشناسد و درک کند به آنان کمک کند. حمایتگر آنان باشد و بر یادگیری آنان اثر بگذارد.
یادگیری در محیط ملموس بهتر شکل میگیرد. محیط یادگیری باید کنجکاوی و میل به نوآوری را در دانشآموزان برانگیزد. درسها باید معنادار باشند. باید به روشهای مختلف به تدریس پرداخت تا درسها معنادار شوند. مغز ضمن ثبت موارد آشنا به طور همزمان برای پاسخدهی به محرکهای جدید هم میکوشد. معنایابی هرگز متوقف نمیشود، فقط میتوان آنها را منظمتر ساخت. توجه به موارد پیش به گفته معنایی کمک میکند.
یادگیری به یکباره به وجود نمیآید. یادگیری طی زمان شکل میگیرد. محیط یادگیری اثرگذار باید فرصتهای لازم برای پردازش را در اختیار دانشآموزان قرار دهد.
مغز انسانها به هم شباهت دارد، ولی انسانها از لحاظ وراثت متفاوتاند. پیش دانستههای مختلفی دارند. محیط پرورشی یکسانی ندارند. مغز هر کس به گونهای سازمان یافته است. دانشآموزان مثل هم نیستند. باید به تفاواتهای فردی آنان توجه داشت. آنان باید جهان را بر اساس ملاکهای ذهنی مخصوص خود درک کنند. باید به فعالیتهای مختلفی بپردازند. از روشهای متفاوت تدریس بهرهمند شوند و یاد بگیرند. معلم باید برای کارکرد بهینهی مغز دانشآموزان بکوشد (فرخمهر، ۱۳۸۸: ۵۱-۵۰).
۲-۱-۲٫ رسانههای آموزشی[۲۷]
رسانه آموزشی که در لغت به واسطه ، وسیله ، ماده وسط ، رابط دو چیز ، حدّ فاصل و بالاخره وسیله نقل و انتقال تعریف شده است . تمام این معانی با آنچه اصطلاحاَ رسانه آموزشی نامیده میشود مطابقت دارد. هر کانال ارتباطی که به کمک آن پیام آموزشی در اختیار یادگیرندگان قرار بگیرد و هدف آن آموزش و کمک به یادگیری باشد را رسانه آموزشی گویند. ویژگیهای رسانه باید متناسب با ویژگیهای مخاطب باشد، بنابراین رسانه آموزشی وسیلهایست که کلیه محتوای آموزشی را از طریق آن میتوان به فراگیران منتقل کرد (فردانش، ۱۳۸۸: ۱۸۶).
چند رسانهایهای آموزشی[۲۸]
همانگونه که از نام این واژه برمیآید، از تلفیق و ترکیب چندین رسانه تشکیل شده است. برای چندرسانهای تعاریف و توصیفهای متعددی آورده شده است. از جمله میتوان گفت:
|