در این راستا، وی «تعداد درخواست های حفاظت از علائم تجاری» توسط هر شرکت در طی یک دوره ۱۰ ساله منتهی به ۱۹۹۱ را به عنوان معیاری برای سنجش سرمایه فکری و « نسبت افرزش افزوده به کل دارای ها» را به عنوان معیاری برای سنجش عملکرد شرکت در نظر گرفت. در واقع، متغیر مستقل این پژوهش، تفاوت بین تعداد درخواست علائم ۵ ساله (۱۹۹۶-۱۹۹۲) نسبت ارزش افزوده به کل دارای ها و میانه میانگین ۵ ساله (۱۹۹۶-۱۹۹۲)، این نسبت در نمونه مورد مطالعه بود. نتایج وی حاکی از آن است که بین عملکرد شرکت های چند ملیتی امریکایی و سرمایه فکری شرکت رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
چن و همکاران(چن و همکاران، ۲۰۰۵، ۱۷۶-۱۵۹)، نیز رابطه بین سرمایه فکری با ارزش بازار و عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس سهام تایوان در دورۀ زمانی ۲۰۰۲-۱۹۹۲ را به گونه ای تجربی بررسی کردند آن ها سرمایه فکری را با بهره گرفتن از ضریب ارزش افزوده فکری و اجزای آن مخارج تحقیق و توسعه تقسیم بر ارزش دفتری سهام عادی و هزینه تبلیغات تقسیم بر ارزش دفتری سهام عادی و ارزش بازار و عملکرد مالی را با بهره گرفتن از نسبت های ارزش بازار به ارزش دفتری، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی ها، رشد درآمد و بهره وری کارکنان اندازه گیری نمودند. روش آماری مورد استفاده در این پژوهش، رگرسیون خطی چندگانه بود. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان داد که سرمایه فکری اثر مثبتی بر ارزش بازار و عملکرد مالی دارد و ممکن است معیاری برای عملکرد آتی محسوب گردد. همچنین شواهد ارائه شده حاکی از آن بود که مخارج تحقیق و توسعه اطلاعات بیشتری را در مورد سرمایه ساختاری ارائه می کند و دارای رابطه مثبتی با سودآوری و ارزش بازار شرکت میباشد[۷۴].
چانگ(چانگ و همکارانش، ۲۰۰۷، ۳۵)، با بهره گرفتن از ضریب ارزش افزوده فکری و ضریب ارزش افزوده فکری تعدیل شده، تأثیر سرمایه فکری را بر ارزش بازار (نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و نسبت حقیقت به سود) و سودآوری (بازده دارایی ها، بازده حقوق صاحبان سهام، قدرت سودآوری ساده و حاشیه سود در صنعت تکنولوژی اطلاعات تایوان طی سال های ۲۰۰۵-۲۰۰۱ بررسی نمود. وی از طریق گنجاندن مخارج تحقیق و توسعه و اموال فکری به عنوان دو متغیر مستقل جداگانه در مدل رگرسیون خطی چندگانه، ضریب ارزش افزوده فکری پالیک (۱۹۹۷)، را تعدیل کرد. نتایج وی نشان داد که در سطح کل صنعت مربوطه، سرمایه فکری و اجزای آن، فقط رابطه مثبت و معنی داری را با سودآوری و ارزش بازار دارند. اما در زمینههای مختلف هر صنعت تکنولوژی اطلاعات، رابطه مثبت و یا منفی معنی داری بین سرمایه فکری و اجزای آن با ارزش بازار و سودآوری وجود دارد.
همچنین، نتایج آزمون ضریب ارزش افزوده فکری تعدیل شده بر اهمیت مخارج تحقیق و توسعه و احوال فکری برای افزایش ارزش بازار و سودآوری شرکت تأکید می کرد [۷۵].
چن و همکاران، نیز درا ین پژوهش به بررسی رابطه بین سرمایه فکری و بازده مالی ۱۵۰ شرکت پذیرفته شده به بورس سهام سنگاپور در دوره زمانی ۲۰۰۲-۲۰۰۰ پرداختند. برای این منظور، آن ها سه نسبت بازده حقوق صاحبان سهام، سود هر سهم و بازده سالانه هر سهم را به عنوان شاخصی برای بازده مالی، و سه جزء ضریب ارزش افزوده فکری پالیک (۱۹۹۷)، را به عنوان شاخصی برای سرمایه فکری در نظر گرفتند.
روش آماری مورد استفاده در این پژوهش، رگرسیون حداقل مربعات جزئی بود. نتایج مطالعه آن ها این بود که: ۱) بین سرمایه فکری و عملکرد شرکت رابطه مثبتی وجود دارد. ۲) بین سرمایه فکری و عملکرد آتی شرکت رابطه مثبتی وجود دارد. ۳) بین نرخ رشد سرمایه فکری و عملکردآتی شرکت رابطه مثبت وجود دارد. ۴) نقش سرمایه فکری در عملکرد صنایع مختلف، متفاوت است.
به گونه کلی بررسی تحقیقات خارجی حاکی از این است که بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت رابطه مثبتی وجود دارد. اما شدت این رابطه در کشورها و صنایع مختلف متفاوت است. این امرنشان دهنده اهمیت نقش سرمایه فکری در ارتقاء عملکرد مالی شرکت های مختلف است.
کوجان سیوو(۲۰۰۵)[۷۶]
سرمایه فکری IC به قابلیت های رقابت پذیری بسیاری از شرکت ها صرف نظر از صنعت اطلاق می شد. سرمایه فکری شامل منابع غیر مادی مانند قابلیت های کارکنان، منابع سازمانی، روش عملیاتی و روابط ذینفعان است. به سرمایه فکری (IC) اهمیت داده می شود چرا که شرکت ها به اطلاعات مربوط به آن احتیاج دارند.
اندازه گیری عملکرد موجود اساساً روی جنبههای مالی و فیزیکی شرکت ها متمرکز شده است و سیستم های اندازه گیری بدون اطلاعات مربوط به عملکرد IC ناقص است. به هر حال، در سال های اخیر، ابزارها وروش های خاص بسیاری برای اندازه گیری ومدیریت IC گسترش یافته است.
این مقاله اطلاعاتی برای عملکرد شرکت های فنلاندی، به کار برنده یکی از این روش های جدید را ارائه میکند.
متدلوژی ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری، توسعه یافته توسط Antepalic برای اندازه گیری عملکرد کل یک شرکت به کار می رود. در این تحقیق مفهوم تبعی VAIC، کارایی سرمایه فکری[۷۷] ، جهت اندازه گیری عملکرد IC درون یک شرکت به کار می رود. این روش بر این اساس شناخته شده است که ایجاد ارزش از ۲ دسته منبع اولیه مشتق می شود. منابع سرمایه فیزیکی و منابع سرمایه فکری، داده های مورد نیاز برای محاسبه را می توان در سیستم های مالی موجود شرکت یافت.
آپوهامی[۷۸]
هدف این مقاله تحقیق اثر خلق ارزش در افزایش قیمت سهام سرمایه گذاری است. نویسنده از اطلاعات جمع آوری شده از دو منبع زیر استفاده کردهاست: ۱- شرکت های لیست شده در بورس تایلند ۲- ضریب ارزش افزوده فکری[۷۹] توسط داده شده جهت تحقیق اثر کاترایی و خلق ارزش شرکت بر افزایش قیمت سهام سرمایه گذاری، به عنوان مقیاس سرمایه فکری و مدل رگرسیون چند گانه.
تحقیق از گزارشات سالانه حسابرسی شده ضعیف بازارسهام بورس تایلند استفاده میکند. جامعه آماری تحقیق شامل ۳۳ شرکت بیمه، مالی و بانکداری بورس تایلند در سال ۲۰۰۵ میباشد.
تحقیق تجربی نشان داد که سرمایه فکری یک شرکت یک رابطه معنی داری با افزایش قیمت سهام سرمایه گذاران دارد. یافته ها دانش پایه سرمایه فکری را افزایش میدهد و مفهوم سرمایه فکری را به دست آوردن ضریب رقابتی در اقتصاد پایدار مانند تایلند توسعه میدهد. بدین گونه یک شرکت با توجه به نتایج این تحقیق میتواند استراتژی های تجاری اش را جهت افزایش کارایی منابعش و دست یافتن به مزایای رقابتی پایدار فرم بندی کند.
ویلیافر[۸۰]
این تحقیق با ادبیات قبلی به روش های آشکارسازی سرمایه فکری در ۲ روش عمده تفکیک شده است. نخست این تحقیق یک آزمون طولی از روش های آشکارسازی سرمایه فکری در گزارشات سالانه از FTSE100، شرکت های لیست شده از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ آماده میکند دوم، این مقاله رابطه میان عملکرد سرمایه فکری و آشکارسازی سرمایه فکری را تحقیق میکند.
با توجه به اینکه اولین هدف اصلی مقاله به نتیجه رسیده است، بر اساس یافته های گزارش شده که درمقایسه نتایج سالانه دوره بررسی آمده این تحقیق یک افزایش عمده در میزان افشا سازی سرمایه فکری در گزارشات سالانه شرکت های سهامی عام در بریتانیای کبیر از FTSE100 بود.