– از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۰ دوران رکود نسبی؛
– از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۹ دوران رونق نسبی؛
– از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۰ دوران رکود بزرگ و بازسازی؛
– از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۳دوران رونق نسبی؛
– از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۱ دوران رکود نسبی؛
– از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۸ دوران رونق نسبی.
همچنین متغیر وابسته این تحقیق مدیریت سود و اقلام تعهدی میباشد.
۱-۱۰ تعاریف، اصطلاحات و واژه ها:
[۵]چرخه تجاری: منظور از چرخههای تجاری نوسانهای در فعالیتهای اقتصادی و معمولا تولید ملی است. هر دوره تجاری شامل مراحل رونق و رکود اقتصادی است. طبق تعریف برنز و میچل، «چرخههای تجاری نوعی از نوسانات هستند که در سطح کلان فعالیت اقتصادی کشورها … رخ میدهند. یک چرخه حاوی رونقی است که تقریبا همزمان در بسیاری از فعالیتهای اقتصادی رخ میدهد و پس از آن رکود … تقریبا مشابهی در عموم فعالیتهای اقتصادی دیده میشود. این ترتیب تغییرات مکرر ولی بینظم است.(برنز و میشل)
[۶]مدیریت سود: به مداخله عمومی مدیریت در فرایند تعیین سود میباشد که در این تحقیق از اقلام تعهدی که مدیریت بر آن ها کنترل دارد، استفاده شده است.( هیلی و والن)
فصل دوم: پیشینه تحقیق
۲-۱ مقدمه:
این تحقیق به بررسی رفتار مدیریت سود با توجه به چرخههای تجاری در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. شرایط اقتصادی میتواند تأثیرات متفاوتی بر شرکتها داشته باشد و رفتار مدیریتی سود را تحت تأثیر قرار میدهد. برای نمونه در شرایط رکود اقتصادی انتظار میرود مدیریت سود بیشتری اعمال شود و در دوران رونق انتظار میرود عکس این موضوع رخ دهد. در نتیجه میتوان گفت انتظار میرود شرایط اقتصادی تأثیر متفاوتی بر مدیریت سود داشته باشد. بنابرین آگاهی از تغییر رفتار مدیریت سود با توجه به چرخههای تجاری میتواند سرمایهگذاران و سایر تصمیمگیرندگان بازارهای مالی را در پیشبینی دقیقتر یاری رساند. از سوی دیگر تأثیر چرخههای تجاری بر مدیریت سود با توجه به ویژگیهای خاص شرکتها ممکن است متفاوت باشد. به عبارت دیگر ویژگیهای خاص شرکتها نظیر چرخهای یا غیرچرخهای بودن یک شرکت یا اندازه شرکت میتواند بر رابطه بین مدیریت سود و چرخههای تجاری تأثیر داشته باشد. برای نمونه در شرایط رکود اقتصادی مدیریت سود شرکتهای غیرچرخهای مانند صنایع غذایی و خدمات عمومی کمتر تحت تأثیر قرار میگیرد، در حالی که مدیریت سود در شرکتهای چرخهای مانند تولیدکنندگان کالاهای با دوام تأثیر زیادی میپذیرند. این تحقیق در پی آن است که آیا تغییر شرایط اقتصادی بر عملکرد شرکتهای تجاری در مدیریت سود تأثیر میگذارد و آیا این تأثیر با توجه به ویژگی خاص شرکتها متفاوت است؟ این پژوهش بینش دقیقی درباره رفتار مدیریت سود در بافت اقتصاد کلان ارائه میدهد و راهنـمای مفیدی برای تحـلیلگـران و سـایر استـفادهکنندگان از اطـلاعـات مالی را برای پیـشبینی متغیر مدیـریت سـود فـراهـم میآورد. این تحقیق این امکان را برای تصمیمگیرندگان فراهم میآورد که چگونه پیشبینی خود را در خصوص عملکرد شرکتها در رابطه با مدیریت سود با توجه به شرایط اقتصادی بهبود بخشند.
با آغاز قرن نوزدهم و انقلاب صنعتی و به دنبال آن شکلگیری مؤسسات و شرکتهای بزرگ، دانش حسابداری نیز دستخوش تحولات شگرف شد. تشکیل مؤسسات بزرگ دو پیامد اساسی با خود به همراه داشت. از یک سو، ضرورت تفکیک بین مالکیت و مدیریت و از سوی دیگر وجود روشهای حسابداری یکسان و یکنواخت جهت گزارشگری بیش از پیش احساس میشد. به دنبال موارد مطروحه فوق نیاز نظارت، کنترل و ارزیابی اطلاعات ارائه شده توسط سازمانها در سطح بالایی خود را نشان میدهد. اصلیترین ابزار نظارت مستمر بر عملکرد، تهیه و ارائه مجموعه صورتهای مالی واحد اقتصادی بود، که در این میان شاخص سود حسابداری به عنوان ابزاری سودمند برای ارزیابی عملکرد از محتوی اطلاعاتی زیادی برخوردار میباشد.
سود به عنوان عاملی مؤثر در قیمت سهام بازار (بیور، ۱۹۶۸)، برآورد احتمال ورشکستگی (بیور، ۱۹۶۶)، برآورد ریسک بالقوه مربوط به تحصیل سهام یک واحد (بیور، کتلرواسکولز، ۱۹۷۰)، مطرح میباشد، در عین حال استفاده اطلاعات سود در سطوح مختلف تصمیمگیری، حاکی از اهمیت آن دارد. بیانیه مفاهیم حسابداری شماره (۲) مربوط بودن و قابل اتکاء بودن را به عنوان ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری که در تصمیمهای ارزیابی استفاده میشوند، تعیین کردهاست. این بیانیه اطلاعات مربوط را اطلاعاتی دانسته که بر تصمیمات استفاده کنندگان از طریق پیشبینیها و تأیید و یا رد ارزیابیهای گذشته مؤثر واقع شوند و اطلاعات قابل اتکا را به عنوان اطلاعات عاری از اشتباه و تمایلات جانبدارانه تعریف کردهاست. از طرف دیگر احتمال وجود دستکاری سود به خاطر تضاد منافع و همچنین پارهای از محدودیتهای ذاتی حسابداری از جمله: ۱) نارساییهای موجود در فرایند برآوردها و پیشبینیهای آتی؛ ۲) امکان استفاده از روشهای متعدد حسابداری توسط واحدهای انتفاعی موجب شده است تا سود واقعی شرکتها متفاوت از سود گزارش شده باشد. مدیریت سود یا دستکاری سود میتواند از راههای متفاوتی صورت پذیرد.
گزارشگری مالی در واحدهای اقتصادی بیانگر نیازهای اطلاعاتی و انتظارات گروههای مختلف استفاده کنندگان از صورتهای مالی است که در راستای برآورد اهداف و نیازهای متفاوت خویش به این اطلاعات نیاز دارند تا بتوانند به سطحی از کیفیت اطلاعات ارائه شده یقین پیدا نمایند. بررسی ادبیات مرتبط با مدیریت سود بیانگر تلاش محققین در فهم این مطلب است که چرا مدیران به دنبال دستکاری سود میباشند.
پژوهشگران حسابداری بر آنند که علت دستکاری نتیجه عملیات عادی شرکت را بدانند و اغلب به دنبال این موضوع هستند که چگونه اساسا میتوان نتایج حاصل از عملیات را تحت تأثیر قرار دارد اغلب محققین به دنبال شناسایی راههایی جهت کشف موارد مدیریت شده سود که توسط شرکتها را ارائه شده میباشد.
با این زمینهها و اهمیت یافتن نقش سود، نگرش استفاده کنندگان از ترازنامه به سود و زیان معطوف شد در این سال ضرورت تهیه گزارشگری یکسان و یکنواخت به تدوین اصول و استانداردهای حسابداری منتهی شد، اما همراه این اصول حق انتخاب نیز شکل گرفت، همان گونه که FASB (هیئت تدوین استانداردهای حسابداری آمریکا) بیان میکند: انتخابهای حسابداری حداقل در دو سطح انجام میگیرد. در یک سطح به وسیله کمیتهها و مؤسساتی که این قدرت را دارند که شرکتها را وادار به گزارشگری به شیوه خاص نمایند و یا برعکس به کارگیری روشی را که توسط مؤسسات نامناسب تشخیص داده شدهاند، منع کنند و در سطحی دیگر در هر شرکت به صورت فردی انتخاب صورت میگیرد، هنگامی که استانداردهای