مهارت همدلی
همدلی که ترجمه ای در زبان انگلیسی، از واژه آلمانی Einfuhling گرفته شده است و به معنی “با دیگران حس کردن” است. همدلی توانایی یک فرد است که به گونه ای تجربی دریابد، فرد دیگر چه تجربه ای در یک لحظه و در یک چهار چوب مشخص و با توجه به نظر خویش دارد. همدلی را اولین شرط خود شناسی می خوانند که فرد خود را به جای دیگری ببیند و احساسات وی را تجربه کند. (بولتون،1995.ترجمه .سهرابی،1388).
2-17 اهمیت همدلی در روابط زوجین
تحقیقات نشان می دهد زوجینی از مصاحبت با یکدیگر لذت می برند که در ارتباطشان ،درک یکدیگر و همدلی با هم وجود داشته باشد. اگر یکی از طرفین صحبتی بکند و طرف مقابل به جای درک دیدگاه او، سعی در انتقاد ،سرزنش و یا راهنمایی او داشته باشد، وی احساس خوبی از این مصاحبت نخواهد داشت. زوجین در حین صحبت با یکدیگر باید بپذیرند که دیدگاه متفاوت فرد دیگری را درک کرده و برای آن ارزش قائل باشند .(بولتون،1995.ترجمه .سهرابی،1388).
2-18 اجزاء همدلی
کمبل (1988)، عوامل زیر را اجزاء تشکیل دهنده همدلی نامیده است :
1 – شناخت و تشخیص احساس و توانایی استفاده از اطلاعات مربوطه برای نامگذاری و تشخیص عواطف .
2 – درک وجود تفاوت میان دید و برداشت خود از موقعیت ها با دید و برداشت دیگران، توانایی به تصور آوردن و تجربه افکار دیگری.
3 – تأثیر پذیری عاطفی و توانایی به تجربه بردن و آگاه شدن از عواطف خود، در رابطه با اجزاء یا مؤلفه های مهارت همدلی به موارد زیر اشاره نموده است:
- علاقه داشتن به دیگری
- تحمل افراد مختلف
- احترام قائل شدن برای دیگری
- رفتار بین فردی، همراه با پرخاشگری کمتر.(بولتون،1995.ترجمه .سهرابی،1388).
بولتون ، معتقد است همدلی دارای 3 جزء است: نخست اینکه فرد همدل در عین حال که درک دقیق و حساسی از احساسات فرد دیگری دارد، جدایی خاص خود از شخص مورد نظر را نیز حفظ می کند. دوم اینکه همدلی یعنی درک موقعیتی که به پدیدار شدن آن احساسات، کمک کرده است و یا موجب برانگیختگی آنها شده است. و در آخر اینکه فرد همدل به شکلی با طرف مقابل ارتباط برقرار می کند که او احساس کند پذیرفته و درک شده است (.(بولتون،1995.ترجمه .سهرابی،1383) .
2-19 راه های رسیدن به همدلی
درک چهارچوب ذهنی دیگران: درک هریک از ما با دیگری از یک موقعیت خاص کاملاً متفاوت است، زیرا هریک از ما برحسب تجربیات خودموضوعی را تفسیر می کنیم. هرگاه بتوانیم چهارچوب ذهنی دیگران را بشناسیم و بدانیم چه چیزی برایشان اهمیت دارد با برآوردن انتظارتشان به سهولت می توانیم با آنها رابطه ای گرم و صمیمی ایجاد کرده و در آنها نفوذ کنیم .
کنترل احساسات و هیجانات :برای برقرای روابط همدلانه باید احساسات خود را شناخته کنترل آن را در دست گرفته و بر خود تسلط داشته باشیم. افرادی که به خویشتن داری دست یافته اند احساسات دیگران را بهتر می شناسند.(بولتون،1995.ترجمه .سهرابی،1385 ).
هماهنگی: هماهنگی به معنای انعکاس رفتارهای طرف مقابل است، به نحوی که وی بتواند در اعمال و گفته های ما ،اعمال و گفته های خود را بیابد. از راه های مختلف می توان هماهنگی با دیگران را افزایش داد. زبان اندام، نحوه سخن گفتن، احساسات و خلقیات .
گوش کردن فعال: واکنش های ما هنگام گوش کردن، سوالاتی که مطرح می کنیم، حالات و حرکات ما همگی در دقیق شنیدن مؤثر است. با انتقال استنباط و احساسات خود به گوینده نشان می دهیم که به عمق مطلب وی پی برده و از نقطه نظر او آگاهیم، دقیق شنیدن عامل مهمی در درک دیگران است و در عین حال موانع و سدهای ارتباطی را از بین می برد( سازمان بهداشت جهانی ،1988.ترجمه. فتحی و همکاران ،1386).
Bolton
Campell