مرکز عرضه داده ۱۶.یک مرکز عرضه داده مشابه آنچه توسط اینمان۱۷(۱۹۹۹) توصیف شد، مجموعه ای از نواحی مشخص است که برای تأیید تصمیمات بر اساس نیازهای قسمت داده شده، سازماندهی شده است.شاید بیشترین اهمیت را بخش های مشخص سخت افزار، نرم افزار، اطلاعات و برنامه های مشخصی دارند که مراکز عرضه داده را تشکیل میدهند.هر بخش تعبیر خودش را از آنچه یک مرکز عرضه داده باید شبیه آن باشد دارد و مرکز عرضه داده مربوط به هر بخش ویژه خود و نیاز های خود است.مشابه انبار داده، مرکز عرضه داده شامل اطلاعات کاربردی است که به کارشناسان کسب و کار کمک میکند استراتژی را بر اساس تحلیل گرایشات و تجربیات گذشته تعیین کنند.تفاوت کلیدی در این است که ایجاد یک مرکز عرضه داده بر یک نیاز ویژه و از پیش تعیین شده برای گروه بندی و موقعیت خاص انتخاب داده مبتنی است.
ابزار سوال و گزارش.فرایند تحلیل بلادرنگ دیدگاه های چندبعدی و خلاصه از داده های کسب و کار تهیه میکند و برای گزارش، تحلیل، مدل سازی و برنامه ریزی برای بهینه کردن کسب و کار استفاده می شود.تکنیک ها و ابزار فرایند تحلیل بلادرنگ میتواند برای کار کردن با انبار داده یا مرکز عرضه داده طراحی شده برای سیستم های هوش تجاری سطح بالا استفاده شود.این سیستم ها، جستجوهایی را انجام میدهند که برای کشف تمایلات و عوامل نقد تحلیل نیاز است.نرم افزار گزارش دادن، دیدگاه هایی به هم پیوسته از داده تهیه میکند تا مدیریت را آگاه و مطلع از وضعیت کسب و کارشان نگه دارد(جلالی و روحانی؛ ۱۳۸۹: ۳۸۱ ).این ابزارها قادر به خلق و به کارگیری گزارش های ترکیبی مختلف هستند (محمودی؛ ۱۳۸۷: ۵۴).
درخواست های تأیید تصمیم گیری هوش تجاری، بسیاری از فعالیت ها را شامل تحلیل چندبعدی، فرایند تحلیل بلادرنگ، تحلیل مسیر جستجو در اینترنت، داده کاوی، پیشبینی، تحلیل کسب و کار، آمادگی ارزیابی متعادل، تصویر سازی، سؤال، گزارش دادن، تهیه نمودارهای بلادرنگ و هشدارهای برپایه عامل های هوشمند، مدیریت دانش، اجرای پورتال کسب و کار، کاوش برای متن، محتوا و صدا، دسترسی به داشبورد دیجیتال و دیگر فعالیت ها آسان میکند (جلالی و روحانی؛ ۱۳۸۹: ۳۸۱ ).
۲-۱-۴) اهمیت هوش تجاری
در یک نگاه گسترده، مؤسسات برای دو مقصود اصلی نیاز به استفاده از هوش دارند.ابتدا، برای انجام تجزیه و تحلیل که میتواند به آن ها در تصمیم گیری بهتر کمک کند.تجزیه و تحلیل به آن ها کمک میکند که روندهای فروش را بشناسند و مراقبت ها را برای مشتریان و شکایات مهم فراهم آورند.دوم، کمک زیادی به پیشبینی آینده رفتار مشتری و تقاضای بازار میکند (Sabherwal et al; 2010).برخی از دلایل دیگر عبارتند از:
– در رسیدن به اهداف اساسی سازمان مانند کاهش هزینه ها، بهبود بهره وری، توسعه محصول، توسعه خدمات مشتریان، افزایش درآمدها و…، شرکت ها را یاری میدهد.
– اطلاعات راهبردى را براى تصمیم گیرندگان فراهم مى آورد.هوش تجارى به مؤسسات این امکان را مىدهد که از تحلیل اطلاعات در مقادیر بزرگ، یافتن الگوهاى رفتارى مشتریان و رقبا بهره بردارى کنند.دسترسى آنى به چنین اطلاعاتى مى تواند به تصمیم گیرى کمک کند و تغییرات پویایى را فراهم سازد تا به بهبود خط اصلى شرکت یارى رساند (Devlin; 2010:7).
– شناسایی رفتار معاملات.با بهره گرفتن از ابزار هوش تجاری، تحلیلی از مدل های معامله میتواند بینشی مهم از رفتار مشتری به شرکت بدهد.رفتار مشتری، الگوی پرداخت و معاملات میتوانند برای ارزیابی مشتریان مورد استفاده قرار گیرند.بانک ها به طور وسیعی هوش تجاری را به منظور تحریک پیشبرد ارگانیک استراتژیک خود از طریق به کارگیری دارایی اطلاعات برای بهینه کردن هزینه ها، تقویت سودآوری مشتری و توسعه محصول جدید به کار میبرند.برای افز ایش سودآوری مشتری، یک بانک میتواند انبوهی از محصولات مالی تملیکی مانند اوراق قرضه بانکی، وام ها و راه حل های سرمایه گذاری را علاوه بر ترکیبی از محصولات سه بخشی مانند سهام و اوراق قرضه دولتی به صورت متقاطع به فروش برساند.
– انتقال کانال مدیریت ارزش : تحلیل ها توجه بانک ها را به به کارگیری دانش برای مدیریت ارزش مشتری جذب میکند.بانک ها نیاز دارند که جنبه هایی چون، بخش هایی از مشتریانی که پس اندازشان در طول مدت معینی رشد میکند و بخش هایی که توازن آن ها کاهش مییابد یا راکد می شود را بدانند.بر مبنای این ادراکات، بانک ها میتوانند گامهایی برای انتقال روبه پائین، تسریع انتقال روبه بالا و حرکت دادن سبد یک کاربر راکد به یک مسیر انتقالی بردارند ( محقر ,حسینی و علی منش;۱۳۸۷).
– قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش میدهد و از دیگر سازمان ها متمایز میکند و این امکان را به سازمان میدهد تا بتواند تغییرات مثبت و منفی را کنترل کند و به خوبی آن ها را زیر نظر داشته باشد.
(معرفتی وهاشمی؛ ۱۳۹۰: ۳۶).
همچنین کاربردهای هوش تجاری میتواند یا به طور استراتژیک به واحد وظیفه ای تسریع یابد یا به طور تاکتیکی در درون یک واحد وظیفه ای گسترش پیدا کند.هوش تجاری استراتژیک مزیت های بالقوه بزرگ ی دارد.میتواند به مدیران ارشد، یک دید کلی از شرکت بدهد و میتواند روند ها و فرصت ها برای رشد و ترقی را شناسایی کند.همچنین میتواند برای نظارت بر شرکت در مورد شاخص های عملکرد کلی اش به کار رود.هوش تجاری تاکتیکی میتواند برای مناطق حساس و دچار مشکل تجاری به کار رود.یعنی جاهایی که دانش و بینش بیشتری لازم دارد که فقط هوش تجاری میتواند به طور سریع و با نتایج کیفی همراه بیاورد.همچنین موقعیت خوبی برای شروع است اگر تجربه اولیه درآن وجود نداشته باشد.به منظور بازگشت سرمایه باید اهداف روشنی از آنچه درنظر است به آن دست یافته شود، وجود داشته باشد تا یک کسب و کار شفاف و روشن ایجاد شده و بعداً بهبود داده شود ( محقر ودیگران ; ۱۳۸۷).
۲-۱-۵) اهداف اصلی هوشمندی کسب وکار
اهداف اصلی هوشمندی کسب و کار به شرح زیر است (کریم خانی;۱۳۹۱).
– تشخیص نیازهای اطلاعاتی ضروری و حساس سازمان.
– تشخیص سیگنال های محیط کسب و کار.
– استفاده بهینه از اطلاعات و دانش پرسنل سازمان.
– دسته بندی و تحلیل حجم عظیمی از داده ها و اطلاعات.
– استفاده درست و به جا از داده ها و اطلاعات سازمان.
موارد زیر نیز میتواند اهداف اصلی کسب کار در نظر گرفته شود (رونقی و فیضی؛۱۳۹۲:۵۳).
-کمک به کنترل منابع و جریان اطلاعات کسب و کار درون و بیرون سازمانی
– توانایی استدلال و فهم معانی پنهان در اطلاعات کسب و کار