یکی دیگر از مدلهای اندازه گیری شناخته شده که به صورت گسترده ای مورد استفاده قرار میگیرد مدل تعالی سازمان[۱۵] است. این مدل شامل دو دسته عوامل جدا از هم است که به صورت کلی به «توانمندسازها» و «نتایج» تقسیم میشوند. توانمندسازها عبارتند از: رهبری ، کارکنان ، سیاستها و استراتژی ها، منابع و ذی نفعان و فرایندها . همچنین نتایج عبارتند از: نتایج حاصل از افراد، نتایج حاصل از مشتریان، نتایج حاصل از جامعه و نتایج کلیدی عملکرد. تئوری سازنده و پشتیبان این چهارچوب است که توانمندسازها مانند اهرمهایی هستند که مدیران میتوانند از آن برای رسیدن سریعتر به نتایج آتی استفاده کنند.
یکی از نقاط ضعف این مدل مشکل عملیاتی کردن آن است، چرا که عبارتها و مفاهیم به کار رفته در این مدل به قدری کلی است که به گونه های مختلفی میتوانند تفسیر شوند و هر سازمانی قادر خواهد بود با این سرعنوانها ، شاخصهای ارزیابی متفاوتی را ایجاد کند (اکبریان،۱۳۸۸،ص۲۱) .
مدل مدوری و استیپل (۲۰۰۰) یکی از مدلهای جامع و یکپارچه برای ممیزی و ارتقای سیستم های ارزیابی عملکرد است. این رویکرد شامل شش مرحله به هم مرتبط است . مانند اغلب چارچوبهای دیگر نقطه آغاز این مدل نیز تعریف استراتژی سازمان و عوامل موفقیت آن است( گام۱) . در گام بعدی الزامات استراتژیک سازمان با شش اولویت رقابتی که عبارتند از کیفیت، هزینه، انعطاف پذیری، زمان، تحویل به موقع و رشد آینده مطابقت داده میشوند (گام ۲) . سپس انتخاب شاخصهای مناسب با بهره گرفتن از یک چک لیست که شامل ۱۰۵ شاخص با تعاریف کامل است آغاز می شود (گام ۳) . بعد ازآن سیستم ارزیابی عملکرد موجود ممیزی می شود تا شاخصهای مورد استفاده فعلی شرکت شناسایی شوند(گام۴) . در گام بعد ، به چگونگی به کارگیری واقعی شاخصها پرداخته می شود و هر شاخص با هشت جزء تشریح می شود که عبارتند از عنوان، هدف، الگو، معادله، دفعات، منبع اطلاعات، مسئولیت و بهبود (گام۵) . مرحله آخر به بازنگریهای دوره ای سیستم ارزیابی عملکرد شرکت می پردازد (گام۶) (کریمی، ۱۳۸۵، ص۱۸) .
برعکس بسیاری از مدلهای دیگر، این مدل فراتر از راهنماییهای ساده بوده و میتواند توسط کاربران ارزیابی عملکرد ، در عمل مورد استفاده قرار گیرد. مهمترین مزیت این مدل آن است که میتواند هم به عنوان ابزاری برای طراحی سیستم ارزیابی عملکرد و هم برای ارتقای سیستم موجود به کار رود. همچنین در این مدل تعریفی منحصر به فرد از چگونگی درک شاخصهای عملکرد آمده است. اما محدودیت اصلی این مدل در گام دوم رخ میدهد که شبکه ارزیابی تنها از شش اولویت رقابتی تشکیل شده است. چرا که همان گونه که در مدل های دیگر نشان داده شد، شاخصهای عملکرد باید به مقولات مختلف دیگری نیز توجه کنند.
عملکرد شرکت ارتباط مثبتی با مدل های کسب وکار نوآور محور داشته و اگر این نوع از مدل های کسب وکار ،از یک راهبرد بازاریابی مناسب تبعیت نمایند ، این ارتباط مثبت تقویت می شود (منطقی ، ۱۳۹۲،ص ۴۵) . نتایج حاصل از تحقیقات زات و آمیت در سال ۲۰۰۸ نشان میدهد که عکس العمل متقابل بین مدل کسب وکار و راهکار کسب وکار ، به بهبود کارایی و در نتیجه بهبود عملکرد شرکت می انجامد (منطقی ، ۱۳۹۲،ص ۴۵) .
۲-۳) تعریف مدل کسب وکار
با آنکه طی سالیا ن مختلف مفهوم مدل کسب و کار توسط محققان متعددی مورد مطالعه قرار گرفته است ، برای مدل کسب و کار یک تعریف استاندارد وجود ندارد . با نگاهی به تعاریف مدل کسب وکار می بینیم که نقطه شروع هر یک از تعریف ارائه شده ، اشاره به مفاهیمی نظیر منطق ، درک ، سیستم ، الگو ، شرح و مواردی از این دست داشته است . آفوا و تاچی (۲۰۰۱) مدل کسب و کار را روشی که یک شرکت به ساخت و استفاده از منابع خود می پردازد تا از آن طریق بتواند ارزشی بهتر نسبت به رقبای خود را به مشتریانش ارائه دهد .زات و آمیت (۲۰۰۸) مدل کسب وکار را به عنوان ساختار ، محتوی و کنترل معاملات میان شرکت مرکزی و شرکای معامله که نشان دهنده درک الگوی پیوند های معاملاتی بین شرکت و شرکای معامله میباشد . لمبرت (۲۰۰۳) اذعان میدارد که تمام توصیفات مختلف محققان ، تعریف مدل کسب را ، راهی که کسب و کار انجام می پذیرد و توصیفی از این که چگونه شرکت منتظر ایجاد سود است و چگونه با سایر نهادها در یک شبکه ارزش در ارتباط میباشد در نظر گرفته است ( منطقی ، ۱۳۹۲،ص۴۲) . با مروری بر ادبیات موضوعی ارائه شده در خصوص مدل های کسب وکار، مشاهده می شود که تعاریف بسیار زیادی در خصوص این مفهوم ارائه شده است. چسبر و گور و سنبل و منیز معتقدند مدلهای کسب وکار موفق ، با ایجاد منطق های ابتکاری ، قابلیتهای فنی را با ارزشهای واقعی اقتصادی مرتبط می نمایند (نوردلند[۱۶] ، ۲۰۰۷) . تسی [۱۷]مدل کسب وکار را منعکس کننده فرضیه مدیریت در مورد آنچه مشتریان می خواهند ، چگونه آن ها آن را می خواهند و چگونه یک شرکت میتواند به بهترین نحو این نیازها را برآورده کند و برای ارائه ی آنچه پرداختی باید انجام دهند ، میداند ( تسی ، ۲۰۰۹، ص ۲۰۱) .
۲-۳-۱ ) ابعاد مدل کسب و کار
طبقه بندی مدل های کسب وکار ، پیش درآمدی بر دیگر پژوهش ها در حوزه مدل کسب و کار میباشد . طبقه بندی مدل های کسب و کار ، راه های جدید تقسیم جمعیت شرکت به گروههای همگنی که موضوع دیگر مطالعات مدیریتی از قبیل تحقیق درباره روابط بین مدل های کسب و کار و عملکرد شرکت و نوآوری مدل کسب و کار میباشد را فراهم میکند . از آنجا که مطالعات پژوهشی ، وجود رابطه بین نوع مدل کسب و کار و موفقیت شرکت را تأیید نموده اند . طبقه های مختلف مدل کسب و کار ، پیشبینی کننده ای برای عملکرد انواع مدل های کسب و کار میباشند . همچنین حاصل از تحقیقات نشان میدهد که مدل های کسب و کار به طور بالقوه قابلیت مقایسه پذیری در میان صنایع را دارا هستند و پیشبینی کننده بهتری از عملکرد مالی نسبت به طبقه بندی صنعت هستند .نتایج حاصل از مطالعات زات و آمیت (۲۰۰۸) نشان میدهد که عکس العمل متقابل بین مدل کسب و کار و راهکار کسب و کار ، به بهبود کارایی یک شرکت می انجامد . همچنین عملکرد شرکت ارتباطی مثبت با مدل های کسب و کار نوگرا داشته و اگر این نوع از مدل های کسب و کار ، از یک راهبرد بازاریابی مناسب تبعیت نمایند ، این ارتباط مثبت تقویت می شود .