(١٩٩٨)، ﺗــﺪﺭ (٢٠٠٢) ، ﻫــﺎﻟﺲﺍﭘــﻞ (٢٠٠١)، ﮔﺎﻧﺎﺳــﮑﺎﺭﺍﻥ (٢٠٠٨)، ﺯﺍﻧــﺎﮐﻴﺲ ﻭ
ﻓﺮﻧﺎﻧﺪﺯ (٢٠٠۵)
ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺩﺍﻧﺶ
ﺍﻧــﮓ ﻭ ﻫﻤﮑــﺎﺭﺍﻥ (٢٠٠٧)، ﮐــﺎﻭ ﻭ ﻫﻤﮑــﺎﺭﺍﻥ (٢٠٠٧)، ﺳــﻮﻟﻴﺮﻭ ﻭ ﮐــﺴﺘﻨﻮﻥ
(٢٠٠۵)
ﺗﻮﺍﻥ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻭﺗﻮﺳﻌﻪ
ﻭﺍﻧﮓ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ (٢٠٠٧)، ﮔﺎﻧﺎﺳﮑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﻫﻤﮑـﺎﺭﺍﻥ (٢٠٠٨)، ﮐـﺎﻭ ﻭ ﻫﻤﮑـﺎﺭﺍﻥ
(٢٠٠٧)
ﻛﺎﺭﺑﺮﺩ ﻓﻨﺎﻭﺭﻱ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ
ﮔﺎﻧﺎﺳﮑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ (٢٠٠٨)، ﮐﺎﻭ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ (٢٠٠٧)، ﺗﻮﻧﮓ ﺯﻭﻥ ﻭ ﻫﻨـﮓ
(٢٠٠۵)
ﺍﻧﻌﻄﺎﻑﭘﺬﻳﺮﻱﻣﻦ (١٩٩٨)، ﺳﻴﺮﻳﮑﺮﺍﻱ ﻭ ﺗﻨﺞ (٢٠٠۶)، ﮔﻮﺍﻥ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ (٢٠٠۶)ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺟﺪﻳﺪ
ﮔــﻮﺍﻥ ﻭ ﻫﻤﮑــﺎﺭﺍﻥ (٢٠٠۶)، ﮐــﺎﻭ ﻭ ﻫﻤﮑــﺎﺭﺍﻥ (٢٠٠٧)، ﺟــﻮﺭﻳﺮﻱ ﻭ ﻣﻠﺴﻴﺎﻧﻲ
(٢٠٠۵)
ﺑﻬﺮﻩﻭﺭﻱ
گفتار دوم- سازمان تجارت جهانی
۲-۲-۱) مقدمه
سازمان تجارت جهانی نهادی بینالمللی است که با قواعد تجاری بینالمللی سروکار دارد. هدف این سازمان عبارت است از تسهیل تجارت بین کشورها از طریق ایجاد شرایط منصفانه و عادلانه برای رقابت. در راستای این هدف، سازمان تجارت جهانی کشورها را به مذاکره برای کاهش تعرفه ها و رفع سایر موانع تجارت ترغیب کرده و از آن ها میخواهد قواعد مشترکی را در مورد تجارت کالاها و خدمات اجرا کنند که در ادامه به طور کامل شرح داده شده است.
اعضای سازمان تجارت جهانی موظفند قوانین، مقررات و رویه های ملی خود را کاملا با مفاد این موافقنامه ها هماهنگ سازند. هماهنگ شدن قواعد و مقررات کلیه کشورها درباره تجارت کالا و خدمات باعث تسهیل تجارت میگردد. همچنین باعث میشود که مقررات ملی، موانعی غیر ضروری برای تجارت به وجود نیاورده و صادرات و واردات هیچ کشوری به وسیله ایجاد تعرفههای بالاتر و یا سایر موانع فرا راه تجارت دچار وقفه نگردد. هر چند پیوستن به سازمان جهانی تجارت ممکن است برای کشورها ضروری نباشد، ولی مزایا و فواید نظام چند جانبه تجاری که در سازمان جهانی تجارت و موافقتنامه های آن تبلور یافته است، فقط به اعضای این سازمان تعلق میگیرد.
تجربه تلخ ناشی از مشکلات جنگ جهانی دهه ۱۹۳۰، بی نظمیاقتصاد بین الملل طی جنگ های اول و دوم جهانی و برقراری محدودیتها و موانع تجاری، تعدادی از کشورهای جهان را در سال ۱۹۴۷ در هاوانا گرد هم آورد تا با اتخاذ سیاستهای لیبرالیستی و توسعه همکاری متقابل اقتصادی و تجاری اوضاع اقتصاد بین الملل را سروسامان دهند.
۲-۲-۲) مبانی نظری
امروزه همه متفق القولند که تجارت در توسعه و رشد اقتصادی دارای اهمیتی انکار ناپذیر است. توجه ما به این موضوع به گونهای است که تجارت منجر به تقسیم بینالمللی کار و تخصص در بین کشورها شده و زمینه افزایش ارتباطات را در جهان فراهم آورده است. نظریه های تجارت بینالملل از اهمیت بسزائی در این زمینه برخوردارند لذا در این بخش مروری بر نظریه های مهم در تجارت بینالملل میپردازیم.
۲-۲-۲-۱) نظریه مرکانتیلیسم (سوداگری)
نظریه سوداگری[۴] از جمله نظریات تجاری است که پایه تفکرات اقتصادی بین سالهای ۱۵۰۰ تا ۱۷۰۰ میلادی را تشکیل میدهد. سوداگران (مرکانتالیستها) که از قرن شانزدهم تا اواسط قرن هیجدهم در ممالکی نظیر بریتانیا، اسپانیا، فرانسه و هلند نظریاتشان رواج داشت معتقد بودند که مهمترین راه برای آنکه کشوری ثروتمند و قدرتمند شود آن است که صادراتش بیش از وارداتش باشد و در نتیجه مابهالتفاوت با دریافت یک فلز قیمتی مانند طلا تسویه گردد در این رابطه قدرتمندتر شدن هر کشور را بر مبنای داشتن طلای بیشتر میدانستند از آنجائی که مقدار طلای موجود در هر لحظه از زمان ثابت بود لذا یک کشور خاص میتوانست به زیان سایر ممالک از تجارت بهرهمند گردد. از اینرو سوداگران از این عقیده حمایت میکردند که دولت باید صادرات را تشویق و واردات را محدود کند.
۲-۲-۲-۲) نظریه مزیت مطلق آدام اسمیت
آدام اسمیت[۵] در سال ۱۷۷۶ در کتاب ثروت ملل فروض مکتب سوداگران را که ثروت یک کشور به میزان دارایی آن کشور (طلا و نقره) بستگی دارد و کشورها فقط به ضرر سایر کشورها میتوانند از تجارت سود ببرند را زیر سئوال برد. او عقیده داشت که تجارت آزاد بین کشورها باعث تقسیم کار شده و عوامل تولید کشورها بر تولید کالایی متمرکز خواهد شد که آن کالا در مقایسه با کالای سایر کشورها ارزانتر تولید شود در این صورت است که هر دو کشور از تجارت سود میبرند. او استدلال نمود که از طریق تجارت آزاد هر کشور میتواند در تولید کالایی تخصص پیدا کند که در آن ها دارای مزیت مطلق است (یعنی آن کالا را با کارایی بیشتر نسبت به کشورهای دیگر تولید کند) و کالایی را وارد کند که در آن ها مزیت مطلق ندارد (یعنی دارای کارایی لازم برای تولید آن نیست) بدین ترتیب با تخصص بهینه عوامل تولید در سطح جهان، تولید جهان افزایش مییابد و رفاه همه کشورها افزایش مییابد. از اینرو دیگر یک کشور به ضرر سایرین منتفع نگردیده و همه کشورها منتفع خواهند شد.
بر اساس نظر آدام اسمیت تجارت بین دو کشور تنها بر اساس اصل مزیت مطلق انجام میشود. وقتی یک کشور کالائی را با کارائی بیشتر نسبت به کشور دیگر تولید میکند (یا مزیت مطلق دارد) و کالای دوم را نسبت به کشور دیگر با کارائی کمتر تولید میکند (عدم مزیت مطلق دارد) در این صورت هر دو کشور با تخصص در تولید کالائی که در آن مزیت مطلق دارند و مبادله آن با یکدیگر منتفع میشوند. واضح است که نظریه مزیت مطلق فقط بخش کوچکی از اقتصاد را در بر میگیرد که مزیت مطلق در آن وجود دارد.
۲-۲-۲-۳) نظریه مزیت نسبی ریکاردو
ریکاردو[۶] حدود ۴۰ سال بعد نظریه مزیت نسبی را ارائه نمود که بخش مهم تجارت جهانی را شامل میشود. سئوالی که آدام اسمیت نتوانست به آن جواب بدهد این بود که آیا تجارت بین کشورهایی که در تولید تمامی کالاها دارای مزیت مطلق هستند بر قرار میباشد یا خیر؟ در سال ۱۸۱۷ دیوید ریکاردو در جواب به این پرسش قانون مزیت نسبی را مطرح کرد. این نظریه بر پایه مفروضات زیر است:
۱٫ دو کشور دو کالا
۲٫ نظریه ارزش کار
۳٫ نیروی کار در یک کشور کاملا متحرک و در سطح بینالمللی غیر متحرک
۴٫ رقابت کامل در بازار عوامل تولید و محصولات
۵٫ توزیع درآمد در یک کشور تحت تاثیر تجارت نیست
۶٫ تغییرات فنی صورت نمیگیرد
۷٫ هزینه تولید ثابت است
۸٫ هزینه حمل و نقل صفر است
۹٫ تجارت پایاپای وجود دارد